چپي ها و چپ نماهای هفت ګانه وياچندګانه

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

انجينرکبير کاکړ

يقين دارم و مطمئن هستم که دوستان ، توانائې شنيدن و خواندن حقايق را دارند . به اين اساس چند سطر ذيل را ، نه به خاطر توهين و تحقير شخص ، ګروه و يا سازمانی مينويسم بلکه ، به خاطر اينکه همه‌‌ّ ماترازوی محاسبه را در مقابل خويش قرار داده ، ګفتار و کردار خويشرا دران محاسبه نموده ، بررسي و قضاوت منصفانه نمائېم که اعمالې را که انجام داده و ميدهيم به سود وزيان کي ها می انجامد ؟
چند روز قبل سرې به صفحات انترنيتي زدم ، مطالب متعددی را که دوستان به نشر سپرده بودند، مورد مطالعه قرار دادم ، به نظر من ، سه موضوع ذيل قابل بحث ميباشد :
۱ ـ اظهارات اخير آقای سليمان لايق و عکس العمل مخالفين آن
۲ ـ موضعګيري های تنظيم ها و شبکه های تلويزيوني افغاني
۳ ـ چند ګانګي در اعضای سابقه حزب وطن ( ح د خ ا ) و چګونګي فعاليت های آنها .
دراينجا جای شک وشُبه وجود ندارد که آقای سليمان لايق شاعر انقلابي ، توانا و کم نظير به زبان های دري و پشتو درسطح کشور و منطقه می باشد(به خصوص درلسان پشتو ) در بخش سياسي نيز از جمله اعضای برجسته حزب ديموکراتيک خلق افغانستان و حزب وطن بوده که از تاسيس حزب تا سقوط آن ، درسطوح مختلف حزب و حکومت در پوست های مُهم و کليدی ، ايفای وظيفه نموده است . ( مدير مسئول جريده ً پرچم خلق ً ، عضو کميته مرکزي و بيروی سياسي حزب ، رئيس اکادمي عُلوم ، وزير اقوام وقبايل و غيره ) درين دوران در عملکرد های خود ګراف های صعودي و نزولي را نيز پيموده است که به همهّ ما معلوم و هويدا ميباشد.
درين اواخر محترم لايق با شبکه تلويزيوني آريانا افغانستان ، مصاحبه ئې را انجام داد، که ضرورت به آن نبود ، زيرا از صحبت های ايشان سوئ استفاده به عمل آمد، يکعده در کمين نشستګان مانند عبدالرشيد جليلي ، مصاحبه ئې را با عين شبکه تلويزيوني انجام داد و مسئوليت تمام جنايات آن زمان را بيشرمانه بالای ديګران انداخت ( که شخص جناب لايق نيز شامل متهمين قرار ميګيرد ) ، اما موصوف غافل از تاريخ و قضاوت مردم افغانستان ، هنوز هم در خواب عميق غفلت فرو رفته و فکرميکند هر آنچه راګُفتند، مردم افغانستان آنرا ميپذيرند، نه خير ،مطمئن باشند که چنين نيست زيرا آفتاب رانميتوان به دوانګشت پنهان کرد .به ګونه مثال :
کُشتن شادروان نورمحمد ترکي را چګونه ميتوان انکار کرد و يا قتل آنرا به ديګران محول ساخت ؟ به ياد بياوريد که بعد از کُشتن استاد توسط شاګرد وفادارش و غصب تمام قُدرت حزبي و دولتي و نصب لست اسمای بيش از سه هزار افغان ناپديددر مقابل وزارت داخله از جمله اسمای مرحوم نوراحمد اعتمادي ، مرحوم محمد موسېْ شفيق ، تعداد بيش از هشتاد تن از اعضای خانواده مجددي و غيره هموطنان ما، دال بر اين است که آنها قبلاً به شهادت رسيده بودند ، آيا ميتوان تمام اين فاجعه را به شادروان ترکي نسبت داد ؟ نه خير ، درحاليکه صلاحيت های مُلکي و نظامي همه و همه ، نزد حفيظ الله امين و نزديکانش مانند همين جليلي ها بوده است .
بعد از شورش در ناحيه اول شهر کابل ( چنداول ) ، در يک شب ، به تعداد بيش از دو هزار هموطن ما را کُدام جانيان به شهادت رساندند ؟
آيا به جُز از اميني ها ، شخص و يا ګروه ديګری ، توان و صلاحيت اين همه کُشتار ها را داشتند ؟ که نداشتند .
به هر صورت ، اينکه آقای لايق درين مقطع زماني که وطن و مردم به صلح ،آشتي و وحدت ملي ضرورت دارند و زمان آن
فرا رسيده تا تمام مردم افغانستان بخصوص روشنفکران افغانستان باهم بسيج ګرديده وظيفه ايماني ، وجداني ، انساني و ملي خودرا در قبال کشور عزيز خويش انجام دهند، اما موصوف به يک سلسله مسايل غير ضروري اظهار عقيده نمود و زمينه را مهيا ساخت تا مخالفين وۍ در نشرات مختلف انترنيتي به تبليغات پرداخته ، به حدی در نوشتار خود به پيش بروند که نزديک است آقای لايق را قاتل شهيد محمدداؤد معرفي نمايند (درحاليکه قاتلين آن مرحوم قبلاً به جُرم قتل خويش اعتراف کرده اند ومردم ما آنها را ميشناسند) ، هم چنان آنها اشعار محترم لايق را نيزمتاسفانه به باد تمسخُر ګرفته اند .... .
خدمت اين آقايان و دوستان به عرض ميرسانم که ازطريق ده ها رسانه ، نشريه ، تلويزيون و راديو ، در داخل و خارج کشور ، مانند تلويزيون های آريانای نبيل غمين مسکين يار و بنياد بيات ، پيام افغان عُمر خطاب .... راديو های متعدد در راس راديو بي بي سي ، نشرات تنظيمي و غيره فراوان و فراوان عليه اعضا ورهبران حزب وطن(ح د خ ا) تبليغات سؤ و يکجانبه (حتیً دشمنانه) عمدتاًخلاف واقعيت ها را انجام داده و ميدهند.آيا کافي نيست ؟ ..(خطاب،مسکينيار،حسن اميري....، و درين اواخر شخصی که بايد در سرکس خودرا مصروف ميساخت ، اشتباهاً به ستديوی پيام افغان راه يافته ، چشم را بسته و دهن را باز نموده ،هرچه خوشش آمد پيهم و متواتر فير مينمايد .) در مقابل آنها همهّ سکوت اختيار نموده اند. اما در مورد لايق ؟.........
من در آغاز اين مقاله از هفتګانه و چندګانه به خاطری ذکر کرده ام که در زمان حاکميت حزب وطن ، بارها از بزرګان وقت می شنيديم که هفتګانه ها در پاکستان و هشت ګانه ها در ايران توانائې و شايستګي اتحاد و يکپارچګي را ندارند ..... زيرا آنها مزدوران خارجي ها اند (مزدوران پاکستان ، ايران ، امريکا ، عربستان سعودي و ساير کشورهای عربي ، اسلامي و غربي ) بناً آنها نميتوانند خلاف ميل ، اراده و اجازه باداران خويش اتحاد نمايند ، در حاليکه فعلاً آنها باهم متحد شده اند و نه تنها بين خود بلکه با يکعده ً چپي های ً ديروزه نيز متحداً جبهه ايرا ساخته و در جامعه پيهم به نقش سياسي و نظامي خود ادامه ميدهند . حال مقايسه شود که اين سازمان ها ی تشکيل يافته در اروپا ، حالت بهتر از هفتګانه ها و هشتګانه ها را دارند ؟ و ميتوانند باهم متحد شوند ؟
اين سازمان های متعدد ٌ چپ و چپ نما ٌ ايکه بعد از سقوط حاکميت حزب وطن ، اکثريت رهبري و اعضاي آن (نه تمام آنها) به حدې دست و پاچه شده بودند که از حزبي بودن خويش انکار ميکردند،اما بعد از سقوط حاکميت تحريک طالبان توسط ايالات متحده امريکا و تدوير کنفرانس ٌ بُن ٌ به تشکل مجدد پرداختند و هر ګروپ به ذوق وسليقه خود ( با داشتن خطوط فکري ، انديشه و طرز تفکر جديد) * مانفست * هائې را به تحرير در آوردند و *ايسکرا * هائې را منتشر ساختند و تا توانستند عليه همان همسنګران ديروزه خود با کلمات و الفاظ رکيک که قلم من از نوشتن آن عاجز است اتهام بستند وحتېّ يک عده ازين قلم بدستان ً چپ و چپ نما ً اين (انترناسيونالستان پرولتاريائې) از ګريبان ناسيوناليزم محلي سرکشيدند و برضد وحدت ملي دست به نوشتار نفاق و شقاق ملي زدندو آب به آسيای دشمنان خاک ووطن ريختند.
قابل تذکر است که اين ګروپ های نوتشکيل ، سالانه يک يا دو مرتبه جلسات عمومي خودرا در اروپا تدوير مينمايند و از امريکا ، کانادا ، استراليا و اکثر کشور های اروپائې و غيره درآن ، روشنفکران کشور عزيز ما شرکت مينمايند و جريان جلسات با نتايج آنرا از طريق *ايسکرا * های انترنيتي خويش به دست نشر ميسپارند .
(مراجعه شودبه ويبسايت های مربوط به سازمان هاې متذکره)
بعضاً درين جلسات از پنجصد تا هزار نفر اشتراک مينمايند . حال يک محاسبه کوچک را به ارتباط جلسات متذکره در نظر ميګيريم :
اګر تعداد اشتراک کنندګان را يک هزار نفر در نظر ګيريم و هرکدام طور اوسط يکصديورو رابه مصرف رساند(مصارف رفت و آمد ، صرف غذا وغيره) تمام مصارف به يکصد هزار يورو ميرسد، اګر پنج سازمان چنين جلسات را تدوير نمايند، مجموع مصارف ، پنجصد هزار يورو (نيم ميليون) معادل در حدود سي و پنج مليون افغاني ميشود و اګر سالانه دو مرتبه و يا بيشتر ازان دست به تدوير چنين جلسات زده شود معلومدار که مصارف بالا و بالاتر ميرود و به يک مليون يورو خواهد رسيد. اګر آنها تمام ګفتني های خودرا از طريق انترنيت و ساير امکاناتی که در اختيار دارند به نشر بسپارند که هم از ضياع وقت رفت و برګشت و هم از مصارف متذکره جلوګيري بعمل آيد، و اين پول را (در حدوديکصد تاپنجصدهزار يورو) به آن همسنګران ديروزه خودکومک و مساعدت نمايند که هنوز هم در افغانستان زندګي مينمايند و چه حقارت ها و توهين هائې را نبود که آنها متقبل نشدند ، اما مردانه وار از عقيده و انديشه خود دفاع کرده و مينمايند .
هم چنان اګر دوصد هزار يورو را در سال يک مرتبه در کابل و يا شهر ديګر کشور به اعمار کودکستان ، مکتب ، شفاخانه و ساير بخش های اجتماعي کومک نموده به مصرف برسانند، مردم حقشناس افغانستان اين عمل نيک آنها را به ديده قدر نګريسته در زندګی فراموش نخواهند کرد .
سر انجام ازين ګروپ های نو تشکيل چه توقع وجود دارد ؟
تخريب کردن همسنګران سابق ، تهمت بستن عليه يکديګر ، عدم توجه به ايجاد ائتلاف ها و وحدت ها ، ويا هم جلوګيري از ايجاديک حزب نيرومند و سراسري ، آيا اين کار شايسته آنها است ؟ يقيناً که نه . با تاسف که در حلقات رهبري اين سازمان ها ، عده ئې از افرادی وجود دارند که هرکدام ميفرمايند ً منم ً ، هر ًًرهبر ً مي خواهد هميشه رهبر و هر ً ارجمند ً می خواهد ارجمند بماند . در حاليکه در وطن بالای مردم مظلوم ما چه ميګذرد؟ فقر ، بی کاري ، بيچارګي ، بی روزګاري و امراض مختلفه بيداد ميکنند ، بالای اطفال معصوم خوردسال تجاوز جنسي وحشيانه صورت ميګيرد، بمباردمان های وحشيانه توسط اشغالګران متجاوز انجام ميګيرد ودران اطفال ، زنان و پيرمردان بی دفاع افغان به شهادت ميرسند از جمله بمباردمان های امريکائيان و متحدين غربي آنها در ولايات ارزګان ،هلمند ، قندهار ، کنرها ، ننګرهار ، لغمان ، کاپيسا ، و درين اواخر در ولسوالي شيندند ولايت هرات و غيره . اما اين سازمان ها ساکت و تماشاګر نشسته اند ، حتی نتوانسته اند با استفاده از ً ديموکراسي ً غربي ، حد اقل در مورد تقبيح اين خشن ترين جنايات بيګانګان ، موقتاً باهم ائتلاف نموده ، مظاهراتې را در مقابل نمايندګي های سازمان ملل متحد دريک و يا چند کشور اروپائې سازمان دهند و صدای مردم افغانستان را به سمع مردم جهان برسانند .
در اخير به خاطر آرمان های والا وبيکران مردم افغانستان ، محترمانه پيشنهاد ميګردد که از خود خواهي ها ، تفرقه اندازي ها و فرکسيون بازي ها(که سبب سقوط حاکميت حزب وطن ګرديد) صرف نظرنموده ، به ايجاد سازمان واحد صرف مساعي نمائيند.
انجينرکبير کاکړ