نگاهی به نقش تاریخی قبایل مرزی در سرنوشت افغانستان!

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times
برگردان    ف . غرزی
(ارقام و حقایق در مورد  مناسبات اجتماعی، اقتصادی ، سیاسی و اهمیت جیوستراتیژیک قبایل مرزی افغانستان!)
سخنی چند با خواننده
اثر حاضر پیامد کار خستگی نا پزیر وارث محمد « وزیر» است، که بر پایه ای آن نامبرده در سال ۱۹۹۰ میلادی تیزس کاندید
دوکتورای خویش  در علوم  تاریخ را در انستیتوت روابط بین المللی وزارت خارجه فدراسیون روسیه دفاع نمود ، و در سال ۱۹۹۸ میلادی بر گردان پشتوی این اثر را به چاپ رساند و به دسترس خوانندگان قرار داد.
نویسنده  در نوشتن این اثر روز های زندگی گرانبهای خویش را چنان سرمایه گذاری کرده است ، که برای نخستین بار در فرآیند شناخت علمی مسایل مربوط به قبایل پشتون سر زمینهای شرق افغانستان و سرنوشت پُر آشوب و پُر آوازه ای انها، یک اثر علمأ تنظیم شده بر بنیاد میتودولوژی نوین دانشپروری به پیشگاه اهل پژوهش و دانش پیشکش نموده است. معنی این گفته این است که پرداخته های اثر موجود در میان  دها و صدها اثر علمی  که در درون کشور و بیرون مرز های آن به مسایل قبایل پشتون افغانستان پرداخته اند، یک نوشته ناب و یک آغاز دارای ارزش دانشپردازانه و علمی میباشد .
این اثر در پنج بخش : پشگفتار ، یاداشتها ، مأخذ و نتیجه گیری سرهمبندی گردیده که با سر سخن از نویسنده و « سخنی چند در بارهَّ این نوشته و نویسندهَّ آن » از  محترم سلیمان« لایق» آراسته ګردیده است .
برگردان این اثر گاهی با بکار بستن دو متن پشتو و روسی همزمان صورت گرفته است وهرگاه در ساختار جملات زمانی ناهمگونی هایی با متن پشتوی آن به چشم میخورد ، یگانه دلیل آن بکاربرد همین دو متن بوده و در معنی و مضمون ایده ها و اندیشه های نویسنده هیچگونه تصرف و مداخله ای صورت نګرفته است .
به نظر من برخی ارقام و احصائیه ها ، نامگذاری ها و بر چسپ های بکار برده شده  در متن اثر قابل بازنگری جدی بوده که به باور کامل، نگارنده اثر در زمان لازم به آنها خواهد پرداخت . البته این نارسایی ها به هیچوجهه از ارزش میتودیک این اثر نه می کاهد .
سهمگیری بایسته ای زلمی نصرت در کار آرایش و پيرایش برگردان و نشر این اثر قابل ارجگذاری و ستایش میباشد .  با به  سر رسیدن پخش  و نشر انترنیتی این اثر تلاش خواهد شد تا  این متن به شکل کتاب به دست چاپ سپرده شود که در آن صورت با تمام مقدمه ها و پیشگفتار ها یکجا با مأخذ آن به دسترس خوانندگان گذاشته خواهد شد .
با سپاس بی پایان
ف . غرزی

فصل اول

(قسمت سوم)

ما در قسمت دوم:« بخش قبایل نوار شرقی :مرزها ، شمار و ترکیب  باشندگان!»
پژوهش را تا اینجا دنبال کردیم که:
که بخش  زیاد ځدرانها ، یعنی افزون بر یک سوم شان در ولسوالی وزی بود و باش دارند (در این ولسوالی نمایندگان قبایل دیگر بود و باش ندارند) که اتحاد پایدار وویژه گیهای خویش را تا کنون نگهداشته اند .
در این قسمت  نیز پژوهش را از شمالی ترین نقطه ای « مناطق قبایلی» به طرف جنوب در امتداد مرز های پاکستان دنبال میکنیم .

جاجی ها (ځاځی ها)

این قبیله سومین اتحاد بزرگ در ولایت پکتیا میباشد که شمار شان به (۸۵) هزار تن رسیده و شامل کنفدراسیون قبایل کرلانی میباشد .  جاجی ها در ولسوالی جاجی ( ۵۱،۵ ) هزار تن ، در ولسوالی جاجی میدان ( ۲۴ ) هزار تن ودر ولسوالی چمکنی« څمکنی» ( ۹،۱ ) هزار تن تن به سر میبرند . با تکیه روی آمار سال ۱۹۷۵ میلادی (۷۷،۲) فیصد اهالی ولسوالی جاجی ، ( ۴۱،۲) فیصد اهالی ولسوالی جاجی میدان و (۱۰) فیصد باشندګان ولسوالی څمکنی را جاجی ها  تشکیل میدهند * .
بدینگونه جاجی ها نیز مانند قبایل منگل و جدران اتحاد خویشرا در مناطق بود و باش خود نگهداشته و در مرز های  واحد اداری موجود کمتر با قبایل دیگر آمیزش نموده اند . خیل های اساسی این قبیله و شاحه های آن اینها میباشند : احمد خیل ( دابزی ، تمدی خیل و سکندر خیل ) ، هاشم خیل ( شوخیل ، همزه خیل ، عمرخیل ، ساتی خیل ، ناروخیل و خرمنه ) ، علی خیل ( مصری خیل و کته خیل ) ، خاداخیل ( میر خیل و خوازه خیل )، لیونی ( ماسفی خیل ، بر لیونی و خن خیل ) ، بیان خیل ( پتله ، علی سنګی ، غونزی ،  احمد خیل و بیان خیل ) و دیگران .
بر پایه ای داستان های شجروی و جاجی ها برادران خوگیانی ها پنداشته شده و مناظق مسکونی شان در شمال با هم چسپیده میباشد . در تر کیب خیل های این قبیله برخی از خیلهای بیگانه چون ځدرانها و نمایندگان قبایل غلجایی نیز به چشم میخورند . ارزشمندی این قبیله افزون بر  کثرت نفوس ، همچنان در این امر بازتاب مییابد که قبیله ای نامبرده کنترول ساحه ای گسترده مناطق استراتیژیکی در مرز های افغانستان و پاکستان ، منجمله کوتل پیواړ و شهیدان را در اختیار دارد .
پس از قبایل منگل ، ځدران و جاجی ، گروپ قبایل غلجایی چون سلیمانخیل ، احمد زی و توتاخیل بزرگترین و پُر نفوس ترین قبایل ساکن ولایت پکتیا را تشکیل میدهند .

(*-  طبق آمار سرشماری سالهای ۸۰  سده بیستم میلادی  در ولسوالی های یاد شده ای ولایت پکتیا شمار جاجی ها کمتر ثبت گردیده و حتی در ولسوالی جاجی میدان شمار آنها از بیست هزار تجاوز نمیکرد .)

سلیمانخیل

قبیله ای سلیمانخیل تنه ای اساسی شاخه های برخی قبایل شامل کنفدراسیون غلجایی را میسازد که ریشه های آن در ولسوالی کټواز ولایت پکتیا جابجا بوده و در بخش زیاد ولایات ، ولسوالی ها و علاقداری ها « مناطق قبایلی» پراگنده گردیده که مناطق اساسی بود و باش هزاره ها ، قبایل درانی جنوب و سائر قبایل درانی را در جناح دیگر بزرگراه کابل- قندهار از قبایل مرزی جدا میسازند . در اثر تراکم نفوس و پیدایش درگیری های ناشی از آن و هم چنان در نتیجه ای پیاده شدن سیاستهای حکومت های افغانستان بر ضد قبایل غلجایی طی دو سده اخیر ، بخش زیاد خیل های قبایل غلجایی از مناطق کټواز به ولایت لغمان و ننګرهار ، غزنی ، زابل و پکتیا کوچیده و در این محلات افزون بر سلیمانخیل به نامهای قبایل ویژه چون دستوخیل ، آدین خیل و غیره نیز شهرت یافته اند .
بر بنیاد آمار سال ۱۹۷۵ میلادی شمار قبیله ای سلیمانخیل در سر تاسر ولایت پکتیا در حدود ( ۴۲،۴ ) هزار ثبت ګردیده است . محل اصلی بود و باش افراد این قبیله در ولایت پکتیا ولسوالی  زرمت بوده که شمار شان به ( ۳۹،۳ ) هزار تن میرسد .  همچنان یک بخش کوچک سلیمانخیل ها در ولسوالی  چمکنی( څمکنی) و شهر ګردیز نیز  سکونت دارند . بخش اساسی این قبیله در ولایت پکتیکا زندگی میکنند که شمار شان به (۸۳،۶ ) هزار تن بالغ میګردد .  شمار افراد قبیله نامبرده در  دیگر ولایات « مناطق قبایلی » به شکل نمونه در ولایت غزنی به ( ۱۴،۷ ) هزار تن و در ولایت زابل ( ۰،۴) هزار تن و در بیرون از مرز های مناطق نامبرده ، به گونه ای مثال در ولایت هلمند (۶) هزار تن ثبت ګردیده است . اکثریت مطلق افراد این قبیله را کوچی ها تشکیل میدهد که محل بود و باش تابستانی شان در « وازه خوا» و هزاره جات واقع بوده و در مسی راه های سنتی رفت و آمد کوچی ها از هزاره جات تا کرانه های دریای اباسین در  پاکستان گسترده است . در ترکیب اتنیکی این قبیله سه شاخه دارای شهرت است : قیصرخیل ، سزارخیل و سلطان خیل .

احمد زی

زمانی این قبیله شاخه ای از قبیله سلیمانخیل پنداشته میشد . در لحظه ای کنونی احمد زی به مثابه  ای قبیله ویژه شناخته شده که از مناطق سنتی بود و باش خویش به جانب شمال شرق و جنوب شهر گردیز کوچیده و در محلات نامبرده در پهلوی قبایل منگل ، توتاخیل  و ځدران در ساحات مرزی ولسوالی زرمت و ولایت لوگر جابجا شده و نواحی سکونت شان تا نزدیکی های ولایت کابل گسترش یافته است . قبیله ای احمد زی در ولایت پکتیا عمدتأ در شمال شرق شهر گردیز در واحد های اداری  مچلغو ،رود احمد زایی و سید کرم (۲۲،۴ هزار تن) زندگی کرده که به صورت کُل (۳۲،۸ فیصد  افراد قبیله ای نامبرده در ولایت پکتیا بود و باش دارند . شمار مجموعی قبیله ای احمد زی در ولایت پکتیا در سال ۱۹۷۵ میلادی به (۴۳،۲) هزار تن ثبت گردیده است . قبیله احمد زی به یک رشته خیل ها وشاخه ها منقسم گردیده است که صرف شجره ای خونی (نسبی) آنها را با هم پیوند میدهد .  در زمره شاخه های این قبیله که در ولایات دیګر به سر میبرند میتوان از شاخه های  ابراهیم خیل ، ستانکزی و غیره در ولایت ننگرهار نام برد . افزون بر ولایت پکتیا ، وابستگان این قبیله زیر نام قبیله ای احمد زی تنها در ولایت ننگرهار در ولسوالی سرخرود ( ۱،۶ هزار تن) ، در ولسوالی حصارک ( ۰،۲ هزار تن) ، در شهر جلال آباد ( ۲،۳ هزار تن) و هم چنان برخی کثیری در ولایت لوگر متوطن میباشند . شاخه های اساسی این قبیله در ولایت پکتیا عبارتند از موسی خیل و عیسی خیل که به ویژه در میان موسی خیل خانواده های کوچی کثرت بیشتر دارد . قبیله ای احمد زی با قبیله ای توتاخیل که یکی از قبایل غلجای است و در شرق و غرب مرکز ولسوالی سید کرم بود و باش دارد ، پیوند های دیرینه ای خویشاوندی و اقتصادی را نگهمیدارد .

توتاخیل

قبیله توتاخیل شاخه ای از قبیله اندړ وابسته به قبایل غلجایی بوده که در ولایت غزنی به سر میبرند . شمار اندړ ها در ولایت پکتیا در سال ۱۹۷۵ میلادی بیشتر از ( ۲۹،۵) هزار تن ثبت شده است که بخش زیاد آن در ولسوالی زرمت و بخش دیگر آن در نزدیکی شهر گردیز بود و باش دارد . در مورد قبیله توتاخیل باید گفته شود که شمار انها در آوان قیام ثور در ولایت پکتیا به (۲۳،۵) هزار تن بالغ میگردد که در ولسوالی سید کرم در کنار قبایل احمد زی ، جاجی ، منگل و ځدران به سر میبرند . کمی شمار افراد و دوری از مناطق اصلی بود و باش اندړ ها به ضعف نسبی قبیله ای توتاخیل در برابر قبایل همجوار منجر گردیده  که این حالت سبب آن شده تا قبیله ای تو تاخیل بیوند های خویش را با قبیله ای احمد زی نیرو بخشیده و بر پشتیبانی حکومتهای کابل تکیه نمایند .

قبیله ای توتاخیل متشکل از شاخه های مندر خیل ، کالگر ، عثمان خیل ، سامین خیل ، خند خیل ، خوشحال خیل و خانو خیل که خود را سادات میخوانند ، میباشد .
کانون اساسی بود و باش  قبایل غلجایی در ولایت پکتیا ولسوالی زرمت میباشد . ولسوالی نامبرده از دیدگاه مساحت و نفوس بزرگترین واحد اداری ولایت پکتیا به شمار میرود . در ولایت پکتیا افزون بر قبایل یاد شده برخی قبایل دیگر غلجایی نیز به سر میبرند که از ارزش ویژه برخوردار میباشند . در میان آنها میتوان از قبایل  کولالگو ( مارکن خیل و پیشین ) ، دورگی ( تور خیل و سور خیل ) ، سلیمانزی ( دولت زی ، لندی زی ، دوران خیل و غیره ) ، خواجه ها ( خواجه و شیخان ) ، سهاک ، خروټ ، علی خیل و دیگران نام گرفت .
همپا با پرداختن روی مسایل قبایل ساکن ولایت پکتیا لازم می افتد تا پیرامون ترکیب اهالی لوی ولسوالی خوست روشنی بیشتر انداخته شود .  بر اساس ارقام سال ۱۹۷۵ میلادی در ولسوالی خوست به تعداد ( ۱۵۲،۶ ) هزار تن  به سر میبرند که در پهلوی قبایل کوچی (۱۷) فیصد نفوس ولایت پکتیا را در بر میگیرد . لوی ولسوالی خوست از دیدگاه تراکم نفوس در هر فی  متر مربع یکی از پرجمعیت ترین ولسوالی های ولایت پکتیا خوانده میشود . در این لوی ولسوالی تعداد زیاد قبایل کوچک و نیز بقایای خیلهای گوناگون پشتونها بود و باش دارند . در محلات نامبرده پروسه ای آمیزش قبایل به شدت ادامه داشته ، ساختار های کهنه ای قبایلی فرو پاشیده و جایگاه آنها را تشکیلات نوین منطقوی پُر مینمایند .
در داخل شهر خوست و دهکده های نزدیک آن اکثریت اهالی خود را « خوستی و یا خوستوال» مینامند ، در حالیکه شجره ای سنتی قبایل پشتون چنین خیل و یا قبیله را نه شناخته و این واژه روی همرفته مفهوم  واحد جغرافیایی ، اداری و منطقوی را افاده میکند . بر پایه ای گذارش وزارت پلانگذاری افغانستان که در اوایل قیام هفت ثور پخش گردیده است ، بیشتر از (۱۰۰) هزار تن باشنده ای ولایت پکتیا در شمار «خوستی» شناخته شده که از میان آنها ( ۴۱،۱) هزار تن در شهر خوست ، ( ۳۸،۳ ) هزار تن  در تڼی و (۱۱،۶ ) هزار تن در ولسوالی جاجی میدان  زندگی میکنند .
بدینگونه محله ای « متون » را که  در شمال لوی ولسوالی خوست واقع شده است میتوان به حیث نمونه ای دوم برجسته ساخت . محله ای نامبرده به یاد مرد پارسای که به « متون بابا » شهرت داشت و در این منطقه به سر میبرد ، نامگذاری شده است . اهالی این محل خود را « متون وال » مینامند ، در حالیکه شجره ای سنتی پشتونها ، همانند « خوستی »  از شناخت چنین قبیله در ترکیب  قبایل پشتون کدام آگاهی به دست نه میدهد . در تر کیب (۸) هزار نفری اهالی متون ، نمایندګان آن بخش قبایل گوناگون شامل میباشند که زمانی سرتاسر خاک مناطق  نامبرده را به (۱۵) سهم برابر تقسیم نموده و هر « سهم » در اختیار یک خیل مشخص گذاشته شده بود . به طور مثال در سمت چپ دریایی متون ، در ساحه ای پنج « سهم» شاخه های خیش خیل ، دری خیل ، پتواره و احمد خیل و شاری خیل بود و باش دارند . در لحظه ای کنونی همه ای آنها خود را اعضای یک خیل دانسته ، در حالیکه هیچگاه در میان شان همبستگی مبتنی بر خویشاوندی خونی وجود نداشته و ندارد .

چمکنی(څمکنی)

قبیله ای چمکنی شامل کنفدراسیون قبایل کرلانی میباشد . این قبیله یکی از مشهور ترین قبایل پشتون بوده و ولسوالی کږهستانی شان که در ولایت پکتیا در امتداد مرز های افغانستان با پاکستان واقع شده است با همین نام یاد میشود . در گذشته ها قبیله ای مزکور به مناطق مختلف پاکستان کوچیده  که در حال حاضر اکثرأ دوباره به افغانستان بر گشته و یا در حال بر گشتن میباشند . در زمان کنونی« څمکنی » ارزش خویش را به مثابه ای نام بقایای پارچه های یک خیل نیرومند از دست داده و به حیث  یکی از ولسوالی های ولایت پکتیا و نام گروه افرادی که در  انجا به سر میبرند ، شهرت دارند .  بر پایه ای آمار سالهای پیش از قیام ثور ، در ولسوالی څمکنی قریب (۱۰۰) هزار تن به سر میبرند که متشکل از نمایندګان  قبایل گوناگون میباشند . در شمار انها ( ۲۴،۹ ) هزار تن منگل ، ( ۱،۹ ) هزار تن ځدران ، (۹،۲ ) هزار تن جاجی ، ( ۲،۱ ) هزار تن خروټ ، ( ۳۰) هزار تن سلیمانخیل و دیگران به سر میبرند . در ولسوالی نامبرده ( ۱۳) هزار تن کوچی نیز بود و باش دارند . آنها خویش را څمکنی میخوانند ، در حالیکه هیچگونه پیوندی با این قبیله نه دارند . اهالی منطقه وابستگی قبیلوی خویشرا بر خلاف گذشته  نه بر پایه ای خیلهای گوناگون ، بلکه بر بنیاد محل زیست کنونی در ساحه ای ولسوالی اصالت بخشیده اند . با تکیه روی همین اصل ، څمکنی های امروزی افغانستان به چهار گروپ تقسیم میگردند که سه گروپ شان خود را « لر مسکلیو» و « بر مسکلیو» نامیده و گروپ چهارم خود را« دادی منگل» مینامند . در نتیجه ای پژوهش ترکیب قبیلوی هر گروپ ، بازمانده ای چنان قبایل کهن در ترکیب آنها به چشم میخورند که زمانی در این سر زمینها اقامت گزیده بودند . به طور نمونه ، در ترکیب گروپ «دادی منگل» نه تنها خانوده های منگل ، بلکه خانواده های اندړ ، مقبل و خروټ نیز به چشم  میخورند .

تڼی

این قبیله نیز شامل کنفدراسیون قبایل کرلانی بوده که در لوی ولسوالی خوست (عمدتأ در ولسوالی تنی ) به سر برده و شمار شان در (۱۱۶) دهکده به ( ۲۵) هزار تن بالغ میگردد . در سمت جنوب و شرق قبیله ای تڼی قبیله ای گربز قرار  داشته ، در غرب آن قبیله جدران و در شمال در امتداد دریای شمل قبیله ای اسمعیل خیل بود و باش دارند . شجره ای تڼی شامل چهار شاخه میباشد : درنومی ، عارف زی ، سنگی و خبی خیل ، تڼی خود را برادر خیلهای دوږ و بنوزی معرفی میدارد .

گربز

این فبیله در جنوب لوی ولسوالی خوست متصل با « خط دیورند» به سر برده که شمار شان در علاقداری گربز به (۱۱) هزار تن میرسد ، گربز به دو خیل مشخص ( زودین و نصرالدین تقسیم گردیده که زودین بخش غربی و نصرالدین بخش شرقی ولسوالی گُربز را در بر میگیرند . گربز خود را برادران وزیری ها میپندارند .

مقبل

قبیله ای مقبل یک خیل کوچک از کنفدراسیون قبایل کرلانی ولایت پکتیا را تشکیل میدهد که به صورت همگانی در ولسوالی دند پټان به سر برده و شمار شان به ( ۱۰،۵ )هزار تن بالغ میگردد . قبیله ای مقبل در دو دره که بنام های « وچ زینگل» و « توند زینگل» یاد میشوند ، سکونت دارند . در دره  ای اولی شاخه ای موسی خیل و در دره ای دومی شاخه ای حسن خیل این قبیله به سر میبرند . باید گفت که در ولسوالی نامبرده دهکده های قبایل جاجی و منگل نیز وجود دارند . این ولسوالی از طرف جنوب با ولسوالی جاجی میدان و صبری ، از جانب شمال با څمکنی و از جانب غرب با منگل هم مرز بوده و از جانب شرق با «خط دیورند» هم سرحد میباشد .

سمیل خیل

این خیل در آن کرانه های دریای شمل به سر میبرند که  با منطق بود و باش  قبایل منگل ، تڼی و ځدران هم مرز میباشند . بخش زیاد وابستگان خیل نامبرده در لوی ولسوالی خوست ،در مناطق دلپوری ، حیدر خیل ، مټا خیل ، بهرام خیل و دودوال(دادوال) به سر میبرند .

منډوزی

این گروپ بخشی از قبیله خوگیاڼی پنداشته شده و طی زمانه های گذشته از خیل « خود » جدا گردیده و در میان ځدرانها و سمیل خیل در امتداد دریای شمل در سمت غربی لوی ولسوالی خوست سکونت اختیار نموده اند . شمار شان در علاقداری منډوزی به (۱۲۰۰) خانواده میرسد ( طبق آمار دیگر به ۲۳ هزار تن ) .

صبری

یکی از شاخه های کنفدراسیون قبایل کرلانی بوده که بخش اساسی اهالی علاقداری صبری و لوی ولسوالی خوست را میسازد . طبق آمار سرشماری سال ۱۹۷۹ میلادی شمار صبری ها به (۲۰،۹ ) هزار تن بالغ میگردد . در علاقداری صبری افزون بر صبری ها خیلهای کوچک یعقوبی و مولی نیز به سر میبرند . صبری ها به دو شاخه روغه و زمبر تقسیم شده که هر کدام به نوبه ای خود به پنج خیل جدا گردیده اند .

بکر خیل

بکر خیل اکثریت اهالی باک را تشکیل میدهد . این منطقه در بین لوی ولسوالی خوست و لسوالی جاجی میدان واقع شده که شمار باشندگان آن به ( ۸) هزار تن  میرسد . تمام ساحه ای این علاقداری به هشت « سهم » تقسیم شده که  در هر « سهم » گروپ خانواده های مشخص به سر میبرند . تا جای که به نظر میرسد ، در گذشته همه ای آنها عضو قبیله ای واحد بوده ، اما بعد ها ساختار واحد قبیلوی را از دست داده و اکنون در داخل هر « سهم » نام قبیلوی منحصر به خود را دارند : عوری خیل و بانکی خیل ، مانوخیل و زورنوخیل ، شمل خیل ، شیون خیل ، کوټوالی ، پالون خیل و هوتکی .
علاقداری تری زی نیز همچون علاقداری متون و باک به چهار « سهم » تقسیم گردیده است . در این علاقداری خیلهای تازه به میدان آمده ای کوچک زارعین زندگی میکنند که میتوان از تری زی ، علی شیر ، صادق، لنډر و قدم نام برد . علی شیر در « سهم » نخست ، صادق در « سهم » دوم ، ترکی تور بوبی در « سهم » سوم و تری زی در « سهم » چهارم اکثریت دارند * . شمار همه ای باشندگان این علاقداری بر اساس آمار سال ۱۹۷۵میلادی به ( ۱۹،۳ ) هزار تن بالغ میگردد .
در ردیف باشندگان کوچکتر ولایت پکتیا باید از خروټ ها ( ۳ هزار تن ) و وزیری ها نام برد . در ترکیب اهالی شهر گردیز ، مرکز ولایت پکتیا بخش زیاد  نمایندگان اقوام و قبایل گوناگون به چشم میخورد ، به طور مثال احمد زی ، سلیمانخیل ، اندړ ، منگل ، وزیر ، کارماشی ، سنگی و شیخان و سلات بیک ، تاجیک ، هندو ، اورمل و غیره .(* - این آمار همه تقریبی میباشد )

ولایت پکتیکا:
همگام با پیشروی از شمال به سمت جنوب ، پس از ولایت پکتیا به پکتیکا میرسیم که شمار اهالی آن در آغاز سالهای ۸۰ سده ای بیستم میلادی به ( ۲۵۰) هزار تن میرسید . این ولایت محل سکونت قبایل  غلجایی میباشد  .  در این ولایت قبایل بزرگ غلجایی و خیلهای مختلف آن چون سلیمانخیل ، خروټ ، علی خیل و اندړ به سر میبرند . شمار ځدرانها در ولایت یاد شده به ( ۴۲،۴ ) هزار تن میرسد که این رقم  (۱۴،۹ ) فیصد مجموع اهالی ولایت پکتیکا را در بر میگیرد . بخش کوچک قبیله ای وزیری که شمار شان به (۳۰) هزار تن بالغ میشود و در مجموع( ۱۲ ) فیصد اهالی ولایت را احتوا میکند ، همه در علاقداری بیرمل به سر میبرند . در ولایت یاد شده ( ۱۰،۹) هزار تن فرمولی سکونت دارند که ( ۴،۴ ) فیصد مجموع اهالی مسکون این ولایت را در بر گرفته و در ولسوالی اورگون جابجا میباشند . شمار سلیمانخیل ها در ولایت پکتیکا ، چناچه پیشتر به آن پرداخته شد ، به (۳۸) هزار تن میرسد که ( ۳۳،۴  ) فیصد  مجموع اهالی را در بر میگیرد . خیلهای قبیله ای اسمعیل خیل  در کټواز ( ۴۲) هزار تن ، در وازه خوا ( ۱۴،۸ ) هزار تن و در دیله ( ۱۴،۸ ) هزار تن و در او منه ( ۷،۱ ۹ هزار تن بود و باش داشته و صد فیصد اهالی ولسوالی ها و علاقداری های نامبرده را احتوا نموده و در علاقداری مټاخان ( ۲،۷ ) هزار تن به سر برده و (۱۸،۴ ) فیصد مجموع اهالی شهر شرنه را میسازند .

خروټ ها

قبیله ای خروټ از دیدگاه کمیت دومین قبیله ای ولایت پکتیا را تشکیل میدهد . ولایت نامبرده کانون پدری خروټ ها شمرده میشود . شمار خروټ ها در این ولایت به ( ۳۳،۳ ) هزار تن میرسد که ( ۱۲،۳ ) فیصد مجموع اهالی این ولایت را تشکیل میدهد . علاقداری سرروضه به صورت همگانی با خروټها اسکان گردیده که شمار شان به ( ۱۲،۷ ) هزار تن میرسد . بدینگونه شمار خروټ ها در ولسوالی سروبی به ( ۶،۳ ) هزار تن و در ولسوالی گومل به ( ۴،۶ ) هزار تن بالغ گردیده و یکجا با قبایل جدران ، بیر کوتی و فورمولی اهالی ولسوالی اورگون را تشکیل میدهند . در ولسوالی اورگون شمار خروټ ها به ( ۷،۷ ) هزار تن میرسد . در شمال غرب و جنوب شرق قبیله ای خروټ قبایل سلیمان خیل جابجا میباشند و در شرق از طریق « خط دیورند» با قبیله وزیری در پاکستان هم مرز است . خروټ ها در میان قبایل غلجایی خود را کناره گرفته و به حیث یک قبیله ای متشبث شهرت یافته  که به پیمانه ای زیاد با فعالیتهای تجارتی پیوند دارد . این چنین فعالیتها در اشکال کوچیگری آن نیز عملی میگردند . آنها در داخل « مناطق قبایلی» و بیرون از آن به صورت پراگنده به سر برده و گروهای بزرگ آن در ولایت زابل ( در ولسوالی شاجوی ۷،۷ هزار تن ، ولایت لغمان ۳و۵ هزار تن ( در شهر مهترلام ۱،۱ هزار تن و در ولسوالی قرغه یی ۲،۴ هزار تن ) ، و ولایت غزنی ۱۹، ۹ هزار تن ( در ولسوالی قره باغ ۱۸،۹ هزار تن و در ولسوالی مقر ۱،۱ هزار تن ) ، ولایت پکتیا ۲،۹ هزار تن ( در ولسوالی څمکنی ۲،۱ هزار تن و در ولسوالی زرمت ۰،۸ هزار تن ) ، ولایت ننگر هار (در ولسوالی چپر هار ۰،۸ هزار تن ) وولایت هلمند (۱۶،۲ ) هزار تن( در ولسوالی ناد علی ۱۱ هزار تن و در ولسوالی گرمسیر ۵،۲ هزار تن ) به سر میبرند .
بر پایه ای آمار تقریبی دست داشته ، خروټ ها در کابل و مناطق همجوار آن ( بت خاک ، تیزین ، پغمان و کوهدامن ) و هم چنان سایر ولایات مرکزی و شمال افغانستان ( چون کندز و پروان ) نیز بود و باش دارند .
ارقام بیشکش شده نشان میدهند که بخش زیاد خروټ ها ( بیش از ۵۰ هزار تن ) در ولایت پکتیکا بیرون از مرز های مناطق تاریخی خویش به سر برده و اکنون به پیمانه ای زیاد در کتله همگانی ملت پشتون آمیزش یافته است .
ادامه دارد

 

بخش قبلي را در اینجا مطالعه فرمایید