مخمس بر غزل حافظ

د اونۍ شعر
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times



مشق تقوی در مجالس با کر و فر می کنند
لاف زهد و طاعت و تقوی مکرر می کنند
عقل را دیوانه گوش هوش را کر می کنند
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌ کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می ‌کنند
**


راستی از همدم همصحبت دمساز پرس
زانکه داند پیچ و تاب مبهم این راز پرس
شرح طرح ماجرا از آخر و آغاز پرس
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌ کنند
**
این سخن با مدعی از جانب من باز گو
تا نگردد با من سرمست شیدا روبرو
مستمندم لیک با آب گهر دارم وضو
بندۀ پیر خراباتم که درویشان او
گنج را از بی نیازی خاک بر سر می کنند
**
تا بکی آواره گردی گرد گیتی سرگران
روزن مقصود را گم کرده ای در ملک جان
بر در میخانه ساکن شو اگر خواهی امان
ای گدای خانقه باز آ که در دیر مغان
می‌ دهند آبی و دل ‌ها را توانگر می‌ کنند
**
کوش تا جان و دلت پاکیزه از عصیان شود
فارغ از عجب و دغل شایستۀ خوبان شود
بی صفا نتوان دلی همراز محبوبان شود
خانه خالی کن دلا تا منزل جانان شود
کین هوسناکان دل و جان جای دیگر می کنند
**
بگذر از سود و زیان این چنین کردار و خوی
خرقه و دفتر عزیزا با شراب ناب شوی
جز طریق عشق راه دیگری هر گز مپوی
بر در میخانۀ عشق ای ملک تسبیح گوی
کاندر آن جا طینت آدم مخمر می‌کنند
۶ جنوری ۲۰۲۲ تورنوتو/کانادا
عزیزی غزنوی