رونق بازارنوشته های مبتذل در سایتهای انترنتی

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

کاندیدای اکادمیسین سیستانی

در غرب یعنی در کشورهای صنعتی جهان، که در آنها موکراسی یا نظام های مشارکت عمومی موافق ومخالف استواراست ، زور گوئی وخود محور بینی جای خود را به خردگرائی و تعقل واحترام به نظریات دیگران داده است .و کارها از روی عقل وخرد وسنجش واحترام به نظریات دیگران به پیش برده میشود، وروش های مبتنی برخرد گرائی وتعقل بازار گرم و پر رونقی دارند. از اینست که امروز می بینیم این کشورها از بسیاری جهات به پیشرفت های شگفت آوری نایل آمده اند و مردم با احترام وتحمل نظریات مخالف، دریک فضای تفاهم با حقوق برابرشهروندی امور زندگی را به پیش می برند واگر کسی به زورگوئی متوسل شود، خرد وتعقل جمعی چنین انسانی را برسرجایش می نشاند، وازطریق ابراز نظریات وانتقادات سازنده او را برسرعقل می آرند، تا جایگاه خود ودیگران را بشناسد واز حد وحدود خود تجاوز نکند.در حقیقت تحمل دیگران وشنیدن نظریات مخالفین درغرب به یک فرهنگ مبدل شده وهیچکس برکسی زورنمی گوید واگر بگوید، فکر میشود که طرف حتماً دچار روان پریشی است وباید به داکتر مراجعه کند.
متاسفانه در کشورهای اسلامی وسایر کشور های عقب نگهداشته شده گیتی چنین فرهنگی تا هنوز وجود ندارد، وهمینکه سخنی به مذاق کسی یا گروهی برابر نیامد، گوینده مخالف را نه تنها توهین ومتهم به هزار ویک خیانت ناکرده میکنند، بلکه سعی در بدنام کردن وحتی از میان بردن فزیکی وی نیز مینمایند.از همین جهت است که درکشورهای اسلامی واز جمله درکشورما، مردم کمتر عادت به ابراز نظریات مستقل خود در مسایل ملی وحیاتی دارند، زیرا بیم دارند که مبادا از سوی عناصر تنگ نظر و دگماتیست متهم به این وآن خیانت شوند.پس به پیروی ازمقوله "شتردیدی؟، نه دیدم" روی می آورند وخود را از شر مالک شتر رها ساخته پی کارخود میروند.امروز در میان افغانان خارج دیده حاجت به مالک شتر نیست که از شما بپرسد شترش را کجا دیده اید؟ بلکه هرکسی بخود حق میدهد تا از شما اینطوربپرسد که چرا شما این شتر را دیده اید؟
اگر سر اصل موضوع بیایم میتوانم بگویم:امروز برخی از افغانان ما درغرب ، اگرنجاربوده یا بنا واگر آهنگر بوده یا پتره گر،اگرنلدوان بوده یاآبرسان ، به کمتر از عنوان های ، انجنیر، استاد ، کارشناس و.... قناعت نمیکنند و بجای نشان دادن مهارت خود در عرصه تخصص ومسلک خویش ، از برکت کمپیوتر وانترنت،همه روی به نویسندگی آورده اند و نویسنده شده اند. وهمینکه سری به صفحات انترنت زدند وچیزهایی از قلم هموطنان خود دیدند وخواندند ، هوس میکنند که چرا آنها از این کاروان عقب مانده اند؟ پس اگر دست به قلم ببرند به آسانی میتوانند نویسنده شوند ونوشته خود را از طریق انترنت به رخ هموطنان انترنت خوان خود بکشند. و با اینکارخود میتوانند به دیگران نشان بدهند که علاوه برمسلک نجاری، بنائی، آهنگری ویا نلدوانی خود،از عهده نویسندگی نیز بدر آمده اند. صاحبان ویب سایتهای انترنتی هم که اکثرخود اهل قلم نیستند واز بی مضمونی،دست زیر الاشه نشسته اند،همینکه از چنین اشخاصی مطلبی بدست شان رسید، بدون انکه آن را بخوانند وتمیز بدهند که این مطلب در مورد رشته کار وتخصص صاحب نوشته است یا خارج حیطه تخصصی وی، آنرا با تمام کمی وکاستی وابتذالش در صفحه ویب سایت خود میگذارند تا نشان داده باشند که گردانندگان دموکراتی اند وهرچه نشر میکنند مسئول نوشته، خود نویسنده است نه گرداننده ویب سایت.
به باور این قلم، نویسنده گی کار بسیار مشکلی است،به خصوص درکشورما که در طول حاکمیت های استبدادی گذشته کمتر از نعمت مطبوعات آزاد برخوردار بوده ایم. نویسندگی همچنانکه یک کار ظریف و پر اهمیت است، کاربسیارپرمسئولیت وپردرد سر نیز می باشد. نویسنده درعین حالی که به نویسندگی به حیث یک حرفه یا هنرپر اهمیت ارج میگذارد، این درک را هم باید داشته باشد که با یک نقطه فیل ، قیل میشود وبا یک حرف زشت وبیجای او، رخ صدها کس به درد می آید وچشم ملامت صدها کس به سوی اوبرمیگردد. از این است که نویسنده باید قدسیت قلم اش را از یاد نبرد و سخت متوجه قلم خود باشد تا حرف ونقطه ای که بر روی صفحه کاغذ یا صفحه انترنت نقش میزند ، از آن توهین یا تحقیربه کسی یاگروهی متصور نباشد ، و قلم خویش را مغرضانه در جهت حفظ منافع شخصی یا گروهی ویا به زیان کس یا گروهی دیگری به کارنگیرد. هر نوشته ایکه در آن مرض وغرض خود نمائی کند ،از هنرنویسندگی تهی خواهد بود وبه سطح متاع استهلاکی قابل معامله تنزل کرده ، خریداران چندانی نیافته و زیاد ماندگار هم نخواهد ماند.
نویسندگی دانش وتقوا و ریاضت وحوصله مندی میخواهد. نمیتوان این راه دشوار ودراز را یک شبه پیمود وبرقله شهرت صعود کرد.آنانی که به چنین قله های رسیده اند، سالها به اصطلاح کنده به دوزخ برده اند، سالها دود چراغ خورده اند، وسالها از این وآن دانشمند تلمذ جسته اند ودانش کمائی کرده اند. بدین سان باید به مسلک وهنر نویسندگی به دیده قدر نگریست ونسبت به آن مسئولانه برخورد کرد.آسمان را با ریسمان کزکردن نویسندگی نیست واز شخصیت نویسنده میکاهد. باید منطقی فکرکرد واستوار وحقیقت نوشت تا از چشمها عبورکند وبه دلها چنگ بزند و به مغزها راه یابد و خواننده را به تفکر وادارد. نوشته ایکه خواننده را به تفکر وتعقل واندارد به نوشتن وسیاه کردن کاغذ نمی ارزد. از چنین نوشته هایی جداً باید پرهیزکرد که جز ضیاع وقت خود وخواننده چیزی از آن متصور نیست.
دراین اواخر من با نوشته ها یی در برخی از سایتهای انترنتی مواجه شده ام، که خواندن آن واقعاً خجالت آوراست وهرگز نتوانسته ام بیشتراز دویا سه سطر آن را بخوانم. نمیدانم گردانندگان محترم این سایتها چگونه حاضر میشوند مجال نشر به چنین نوشته هایی را بدهند واعتبار رسانه خود را بسیاربسیار پائین بیاورند، درحالی که خود را یک سر و گردن بالاتر از دیگران میپندارند،چونکه باگردانندگی یک رسانه همگانی، دست به عمل فرهنگی شایسته ای زده اند.من از چنین نوشته های بی محتوا و بی مضمون و تخریش کننده نام نمی برم، زیرا فکر میکنم، هریکی از ما وشما یک یا چند بار با چنین نوشته های سبک وکم مایه روبرو شده ایم واز کنار آن بی تفاوت یا با تفاوت گذشته ایم، ولی توقع من وهر عنصر آگاه وطن از دست اندر کاران سایتهای انترنتی این است تا اگر برای خود اندک ترین ارجی قایل اند از نشر وپخش چنین نوشته هایی بپرهیزند و به نویسندگان آنها بفهمانند که با چنین نوشته هایی آبروی خود وسایت شان را می برند ونمیتوانند شهرت نیکی کمائی کنند.
برای حسن ختام این مطلب چه خوبست این کلام نغز وپرمغز سعدی ، متفکرواندیشمند پارس دیروز را اینجا تکرارکنم که گفته است:

گر از بسیط زمین عقل منهدم گردد
بخود گمان نبرد هیچکس که نادانم
(سعدی )
پایان ۸/ ۱/ ۲۰۰۸