صبر جمیل به شاعری که باحجاب اسلامی شعری جوابیه به علامه عبدالحی حبیبی سروده است!

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times


پوهنیار بشیر مومن

محیط مهاجرت وبطور خاص در اروپا وامریکا هزاران مهاجر زنده گی میکنند ، بسیاری از اینها عادات وارزش های فرهنگی دره ئی و قبیله ئی خویش را بطور امانت به غرب آورده اند. بخش قابل ملاخظه شان در تعارض با فرهنگ باز وآزادغرب، به دامان باورها ومعیارها ی به میراث رسیده خود پناه میبرند، عده دیگر آن نیز عداوت ودشمنی های دره ئی و قبیله ئی وخصومت های عشیره ئی وسیاسی خود را به مثابه عزیز ترین ومقدس ترین معیار وارزش با خودبه غرب آورده اند. ولی همه شان به همین وضعیت باقی نمی مانند وبا محیط نوخود را آراسته میسازند وتعداد هم لایتغیر واسیر افکار زنگ زدهء خویش باقی میما نند. بلی ! این آقای که با حجاب اسلامی خود را سترو اخفا نموده است ، و آقای رهین صاحب بدون ذکر نام سراینده شعر، آن را بدور از انتظار در سایت آریا نانت به نشر سپرده است، به آن گروپ از متعصبین ومریضان که به افکار گله ئی ملبس میباشد مربوط میگردد. هر چند سخن گفتن ، تنها تکرار کلمات نیست واین خصیصه مهم

انسان اجتماعی است ، مقوله پیچیدهء که انسان ، در تعامل های اجتماعی خود به عنوان ضرورت اصلی از آن برای بیان مفاهیم خود نفع میبرد ، تا کسب معرفت نموده واشکال تفاهم را تعالی تر کند. اما در بازار مکاره که چهره حقیقت در زیر انبار از کلمات وبی عدالتی ها پوشیده تر میشود، وبازار شانتاژودروغ گویها وغرق شدن در مرداب های مالیخولیائی به سر حدی می رسد که دروغ وهزیان گوئی در نطق آدمی چنان جایگاهی را احراز مینماید که گریبان جامعه روشنفکری را در هم می فشارد، در چنین اوضاع واحوال انسان در تفکیکی حرف های خوب وبد کمی به سختی ودشواری مواجه میگردد ونه تنها از گفتن نظر خود ، حتی در ابراز حقایق مسلم تاریخی ، از هراسی چسپانیدن مارکهای نا چسب، فاشیست، طالب وغیره به اجبار سکوت را پیشه خود میسازد. واگر وادار به سخن گفتن میشود ، نا چار به ابراز حقایق تلخ میگردد. همان طوریکه برای رشد وتزاید هر میکروبی محیط آلوده لازم است، اتحادشوروی بعد از آن که در افغانستان به ناکامی خویش پی برد ، در صدد آن گردید تابا« مجاهدین» وبطور خاص با جمعیت اسلامی داخل زدوبند گردد ودر داخل حزب ودولت هم با استفاده از افراد خویش مسایل قومی ولسانی وسیاسی وغیره را دامن بزند ، سخن کوتاه به امر مسکوحکومت داکتر نجیب سقوط داده میشود ، وتقریباٌ تمام رهبران حزبی ودولتی ( به استثنای چند تن محدود) تحت فرمان جمعیت اسلامی قرار میگرند ، در همین جا است که چنین محیط آلوده ومناسب برای افراد مریض به وجود می آید. انسان حیرت میماند ، یکی میخواهد که : افغانستان باید اسم اش تغیر داده شود ، دیگری میگوید ، پشتون ها یهودی هستند، آن دیگری فدرالیزم میخواهد ، واین شاعری مجهول الهویه در پی تخریب شخصیت های ملی وعلمی کشور است به قولی حتی مردم را در گور هم آرام نمیگذارند. باید گفت که در این شعر شائبه توهین به مرهوم حبیبی ودر مجموع تمام پشتونها وزبان وفرهنگ شان وجود دارد. سرودن ونشر چنین اشعار ناشی از عصبیت های قومی و گرفتاری این افراد با امراض گله ئی ومالیخولیائی میگردد. آن چه دراین شعر منعکس گردیده ، صرف نظر از این که چه انگیزه های در عقب آن نهفته است ، بیان حضور ریشه دار سنت دره ئی وعقب مانده گی است که تحقیر فرهنگ ، شخصیت، وزبا ن دیگران جزئی از وجود آن است. گفتنی است که دراین شعر علاوه بر توهین های رکیک ، پشتون ها را به اجیران ومزدوران خارجی ها قلمداد کرده است، برای این آقا جهت آگاهی شان به اجمال چند نکته را قابل یادآوری میدانم .آقای شاعر! پشتون ها نه تنها جواسیس ووطنفروش نبودند بلکه بر عکس آنها بعد از سقوط خراسان بزرگ اولین مردم بودن که علیه مغلها دست به شورش زدند ، قیامهای به رهبری بایزد روشان ، خوشخال خان ختک، دریا خان،ایمل خان، ومیرویس خان از این قبیل هستند .طوریکه عیان است بعد از مغلها دولت شیبانی (ازبک)، دولت صفوی (ایران) ودولت بابری (هند) قسمت های زیاد خاک را اشغال نموده بودند. وسر انجام این احمدشاه ابدالی بود که بر خرابه های خراسان افغانستان امروزی را بنیاد نهاد مردم است . زیرا آن خراسان تاریخی دیگربا آن جغرافیا ی بزرگ وجود نداشت، که این خود بیانگر فرهنگ عالی، تمدن وآگاهی سیاسی این است . بعد از 3 جنگ با انگلیسها، این امان اله خان بودکه استقلال را حصول کرد. اواساس یک دولت مدرن را بنیاد نهاد ، اما توسط حبیب اله کلکانی به تحریک انگلیسها دولت او سرنگون میگردد. رفع حجاب وآزادی نسبی زنان ودر مجموع نهضت نسوان در این دوره ها اوج میگیرد. در صدرجنبش مشروطیت هم اکثرا پشتونها قرارداشت، به همین ترتیب پشتونها در تمام جنگها چه با انگلیسها وچه با روسها زیاد ترین تلفات را نیز متحمل گریده ا ند .قابل یادهانی است که در جنگ با روسها تمام سلاح های ثقیل به شمول راکتها سکات با لای مناطق پشتون نشین استعمال شده است . باسقوط دادن حکومت داکتر نجیب ، این برهان الدین ربانی است که به فرمان نواز شریف وموافقه مسکورئیس دولت اسلامی میگردد، او در اثر بی کفایتی آن حکومت را به سطح خیرخانه تنزیل میدهد.به این ترتیب نهی ومنکر حاضری در مساجد و خلاصه شرعیت اعلان میگردد. آقای شاعر! برای شما صبر جمیل میخواهم ، باید بدانید که هر قوم وهر ملت ولوهر قدر کوچک یا بزرگ با شد دارای عناصر شریف ونا شریف، دارای افرادوطنپرست وغیر وطنپرست خویش میباشد، شما جهت معلومات مزید میتوانید به نوشته های مستند دانشمند شهیر کشورما کاندیدای اکادیمسن سیستانی صاحب در سایتهای آریائی ، مهر، فردا ودیگر سایت های افغانی مراجعه کنید.
آقای شاعر ! علامه حبیبی در شعر خویش هیچکس را توهین وحقارت نکرده است، من نمیدام که شمارا چرا « تور » داده است . هر کس حق دارد در وصف زبان وقوم خویش چیزهای بنویسد ، واوهم چنین کرده است ، مطالب زیاد در وصف زبان دری- فارسی گفته شده است ولی حبیبی صاحب نه تنها با آن مخالفت نکرده بلکه خود به زبان دری شعر سروده وکتاب می نوشت این ناشی از دید وسیع مرحوم میگردد. برای او هردو زبان رسمیت داشت ، اگر اوانسان متعصب می بود به دری نه می نوشت. وهمین کرکتر والای انسانی ، وطندوستی ا و بودکه موصوف را از شهرت واعتبارملی وبین المللی برخوردار ساخت . پوهاند صاحب کاظم آهنگ در نوشته خویش ، سیاست عنعنوی افغانستان مینویسد: «در این نوشته پیرامون ابر مردحرف میزنیم که به حیث مورخ ادیب وادب شناس ، زبان شناس،ژرونالیست، سیاست دان، متن شناس و غیره در سر زمین باستانی ومرد خیز افغانستان قد بر افراشت ، این علامه روزگار شادروان عبدالحی حبیبی بوده است». استادآهنگ ادامه داده وعلاوه مینماید:« دانش وذکاوت وحافظه او را در ساحه های یاد شده قابل هرگونه توصیف وستایش میدانیم ، دانش پژوهان ومحققان از سراسر افغان زمین واز سرزمین های بیرون افغانستان فراسوی او پیوسته می شتافتند واز فیض دانش وی بهره ها میبردند. دانشمندان ومحققان خارجی یا شخصا یا بوسیله نامه ها ، پای صحبت های ارزشمند او نشسته واطلاعات مورد نیاز خود را از این شخصیت دانش و علم افغانستان بدست می آوردند، در محافل ومجالس بزرگ علمی ، ملی وبین المللی اشتراک کننده گان سراپا گوش می شدند تا سخنان ارزنده ومنحصر به فرد علامه حبیبی را استماع نمایند». آقای شاعر! چنین بر خورد تان بسیار ظالمانه وبه دور از اخلاق و ادب است. « باید در قضاوت هم عقل داشت ،هم انصاف وهم میهن پرست بود»، این دیگر گناه عقل شما است.
صرف نظر از تکلیف روانی آقای شاعر، این افراد درمجموع بدون مراعات ادب ونزاکتهای اجتماعی وسیاسی به جای جستجوی راه های وصل کردن و«پل» زدن در فکر فصل کردن وافتراق هستند واز تمام شیوه های خلاف اخلاق برای بزرگ نمائی خود از آن بهره میبرند.یکی از متود های چنین افراد که « نه به دار است ونه به بار» متوصل شدن به کلمات تحقیر آمیز ، تاپه زدن ،طرح اتهامات بی اساس وزیر سوال بردن شخصیت ها است . واضح است که چنین برخوردها بیانگر افکار مریض این اشخاص است که توان بحث های اساسی و اکادمیک ، درک دستآوردهای جدید علوم اجتماعی وعبرت گرفتن از تجارب خونبار گذشته را نداشته ، بر خلاف در پی مسایل هستند که به جزاز ارضا نمودن تمویل کننده گان خویش معنی دیگر ندارد. تخریب شحصیت ها، بی احترامی به چهره های بر جسته ملی – تاریخی ومورد احترام ملیتهای مختلف کشورمان ، به گمراهی کشاندن مبحث اصلی مورد انتقاد، قلب واقعیت های تاریحی ،ارتجاعی وعقب منده خواندن هر آن چه که با فرهنگ وسنت وروابط-تاریخی ملی مردم پیوند دارد، شانتاژ و دوسیه سازی های دروغین جهت تخریب شخصیتها ، مصرو فیت ها روزمره این گونه افراد وگروها است. این پروژه شومی است که افرادوابسته به استخبارات همسایگان ما ، برای انکار نقش بر جسته شخصیتهای ملی وعلمی این خطه در تاریخ معاصر افغانستان از خود بر جای گذاشته است . وطنداران محترم وعزیز! چرا ما به عمق این بازی های خطرناک که همسایگان ما با استفاده از عناصر مریض درپی هدایت وبهره برداری از آن هستند،آگاهی نداریم. تداوم وبه اصطلاح کله شور دادن با این تیپ افراد می تواند به آینده ای منجر گردد که کنترول آن در دست هیچ کس نخواهد بود. آینده ای که موجب شرمساری وخجالتی هر فرد وطن دوست وانساندوست خواهد بود. دامن زدن به مسایل قومی وهمسوئی با افراد مالیخولیائی ، غیر از این که راه را بطرف عدالت اجتماعی ودموکراسی میبندد، جامعه را بطرف در گیریهای تازه وخونریزیها سوق خواهد داد. نگارنده ، با احترام به فرهنگ وهویت همه افغانان (تمام باشنده گان این سر زمین)، تنوع فرهنگی را جزی از هویت ملی کشور ونقطه قوت تاریخی -اجتماعی آن دانسته واعمال هرگونه حرکات ضد وحدت ملی ، تحقیر وتوهین اقوام را خیانت به امر ملی می پندارد. ما چه بخواهیم وچه نخواهیم ، همه ما افغانها سر نشینان تاریخی کشتی طوفان زده ای هستیم که بنام افغانستان یاد میگردد. ودر فرجام از تمام مسولین محترم سایتها ورسانه ها احترامانه میخواهم تا از نشر چنین مطالب بخصوص از نوشته های که بدون اسم نویسنده باشد ویا بنام مستعار باشد ، جلوگیری نمایند. واز سایت فردا وسر پرست گرانقدر آن داکتر صاحب اکرم عثمان میتوانند پیروی کنند.

منابع:
- مقدمه یی بر چگونگی ظهور افغانستان معاصر، کاندیدای اکادمیسن اعظم سیتانی ، سایت های ، مهر، پیام وطن ،سپرغی...
- سیاست عنعنوی افغنستان، کاظم آهنگ، افغانی شمله ، گردآورنده ، داکتر طاق رشاد
- تاریخ مختصر افغانستان ، عبدالحی حبیبی