رسالت ژور ناليستي

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

عبدالملک پرهيز

اخيرا در سايت هاي مختلف مربوط به افغانها جروبحثها در مورد برخې مسايل ازجمله هويت ملې افغانها و نام افغانستان در جريان بوده که توجه روشنفکران و قلم به دستان را بخود جلب و معطوف ساخته است. ازجمله من نيز تا حدودي جريان اين جر وبحث ها و مناقشات را تعقيب نموده ام. دراين کوتاه نوشته تصميم نه دارم روي مسايل مطروحه در مقالات مکث و تبصره نمايم . خواننده ګان ګرامې که نوشته هاي متذکره را مطالعه نموده اند طبعآ قضاوت خويش را در مورد چګونګي و محتواي مقالات متذکره نموده اند. بدين جهت نميخواهم فعلاچيز در جهت تاييد ويا ترديد اين و يا آن مقاله به رشته تحرير بيآورم.
ولې چيزيکه در اين مختصر ميخواهم از ان ياد آوري نمايم چګونګي برخورد سايت هاي انترنيتې مربوط به افغانها در رابطه با نشر مقالات است. طور يکه همه خوانندګان ګرامي اين مقالات شاهد اند در برخي از سايت ها در لابلاي برخې مقالات به لحن ومحتواي دور از قواعد ژورناليزم بدون آنکه بر محتواي مقالات تبصره صورت بګيرد بر شخصيت نويسنده وتبار ايشان تاخت وتاز به عمل آمده وآنچه عقده در دل داشته بر نويسنده خالي کرده است . چنين شيوه بحث نه تنها مفيد نبوده بلکه تلاشي است در جهت منحرف ساختن توجه خواننده ګان از مسايل عمده و مبرم که در اين نوشته ها مطرح ګرديده است. اين شيوه بحٍث جريان مناقشات سالم و علمي را به بي راهه کشانيده و زمېنه بحثهاي ناسالم ، بي پايه و بي ارزش را که بر حقايق،فاکتها، ومنطق سالم استوار نبوده بوجود آورده است. چنانچه در بحث هاي اخير اندازه تشنج عصبي و دشنام و ناسزا ګويي به اوج خود رسيده است. با تاسف فروان محررين اين همه فحش وناسزا کسانې اند که برخې انان ادعاي دارندګي القاب والاي علمې و اکادميک دارند و زماني چهره هاي دست يکم سياسي کشورنيز بوده اند.
من در مورد انانيکه مقالات خويش را تحت نام وعنوان خويش به نشر سپرده اند حرف بيشتر ازاين نه دارم. اينکه آنان چه شيوه وروش را در تحرير خويش دنبال و رعايت مينمايند کاري منحصر به فرد آنها است طوريکه ميګويند انچه در ديګ است در کاسه مي ايد. آنان هر چه دل شان ميخواهند بګذار بنويسند وعقده شکني کنند ولي قضاوت اخري به دست خواننده ګان است وبطوري طبيعي جواب و انعکاس مناسب خويش را نيز دريافت مينمايند. انچه در اين ميان مهم است رعايت اصول دموکراتيک و ژورناليستي است و در حقيقت هر شخص مسووليت کامل در مورد ګفته ها و نوشته هاي خود دارد وبايد هم احساس مسووليت کنند.
ولي انچه بيشتر توجه مرا به خود جلب کرد اين مطلب بود که برخي از نويسنده ګان تحت نام هاي مستعار و مجهول وارد اين بحث شده اند. اين ماسک پوشان بدون تقبل هيچ ګونه مسووليت به اصطلاح بر حريفان خويش به تاخت و تاز ميپردازند.

اينان به ګرګاني ميمانند که بدون خوف از چوپان وارد رمه شده و هر انچه در برابر شان قرار ميګيرد مي چاپند ومي درند . اينها همه کس و هر مخالف خويش را بي رحمانه و حصمانه مورد حمله قرار ميدهند و بر شخصيت حقوقي افراد ، به فاميل ،قوم وتبار انها فحش و ناسزا ميفرستد. بدون انکه نشاني از هويت خويش را بجا ګذاشته باشند.
بنظر من انتقاد بر اشخاص و شخصيت ها ممنوع نيست بلکه مفيد هم ميباشد درصورتيکه ايراد ها مغرضانه نه باشد و بر حقايق وواقيعيت ها استوار باشد. ولي دشنام و ناسزا در هيچ حالت و هيچ صورتي مجاز و قابل تحمل نبوده ونمي باشد.
بنظرمن نوشتن نام هاي مستعار مجاز است در صورت که نويسنده مورد تعقيب باشد،يا احساس عدم امنيت کند. يا آثارش علمې ويا تحقيقي باشد. همچنان ميتوان برنامه ها و عمل کرد هاي سازمان ها وجريانات سياسي و حتي شخصيت هاي سياسي را مورد ارزيابي قرار داد و قضاوت خويش را درمورد نوشت و ساير مطالبې که در ان بر حريم حقوقې و شخصې افراد تجاوز صورت نه ګرفته باشد ميتوان تحت نام هاي مستعاربه نشر سپرد که اين کار با اتهام بستن ، دشنام و ناسزا يکې نيست. اګر نوشته حاوي اتهامات و حرف هاي جدي باشد و در مورد اشخاص باشد در آنصورت بايد مرجع اتهامات و اتهام کننده ګان روشن و معلوم باشد تا طرف مقابل نيز امکان آنرا بايد داشته باشد ازخود به دفاع بپردازد و در مورد رد ويا تاييد موارد ذکر شده ابراز نظر کند.
در غير آن چنين اتهامات بي اساس و بي ارزش خواهد بود. خوانندګان در مورد محتوا و حقيقت بودن مسايل ذکره شده ترديد خواهند کرد. اولين چيز يکه در ذهن خواننده خطور ميکند اين سوال است که چرا نويسنده از ذکر نام و نشانې خود خوداري ميکند؟
بايد ګفت که چون نويسنده ګان هردو طرف بحث، دور از کشورو در شرايط همسان به سر ميبرند، پس روشن است که ترس انها ا ز تعقيب و عدم امنيت وغيره نيست. ترس انها ميتواند دلايل ذيل را داشته باشد.
ـ انها در نوشته هاي خويش دروغ ميګويند و به جعل حقايق ميپردازند.
ـ ويا انها خود از کسانې هستند که نقش فعال در دسايس و ماجراهاي چند دهه مصيبت باروغم بار کشور ما داشته اند.
ـويا زندګي انها مانند اکنون در ګذشته نيز شفافيت نه داشته و در يک رويا رويې امکان برملا شدن آن همه تاريکهاي که در کار وفعاليت انها وجود داشته، بدون شک متصور ميباشد.
ـويا انها شهامت و اخلاق يک رويا رويې عادلانه و مساوي را ندارند و در پس نقاب ها خود را مستورو پنهان ميسازند.
ـ ويا انها در حقيقت نيات و آرزو هاي غير انسانې،غير وطنپرستانه وضد بشري خود را در قالب جملات وکلمات احساسات بر انګيزو ميان تهي پنهان ميکنند، ازهمين جهت ترس از افشا آن همه نيات و آرزو هاي شوم خود را دارند.
ـ يا اينکه اين حرف ها ونوشته ها مال اينها نبوده و به فرمايش دګران آنرا به رشته تحريردرآورده اند. ازينرو از نصب نام و نشان خويش بر آن ننګ وعار دارند.
ـ اګرهمين ګفتارو نوشته منعکس کننده عقيده انهاست و انها افراد صادق و راستين هستند پس چرا اين همه ترس از ذکر نام و هويت خود دارند؟ بياييد روشن صحبت کنيد تا ارمان هاي شمارا در چهره شما درک کنند. چرا از ذکر نام خويش در بيان آنچه که به آن معتقد هستيد ننګ وعار داريد؟
ولي انتقاد من متو جه آن سايت هايي است که انها مسووليت ژورناليستيکې خويش را فراموش کرده و به نشر مطالبي مي پردازند که در ان به شخصيت حقوقي افراد تجاوز صورت ميګيرد . به نظر من سايت ها بايد فعاليت خويش را در چارچوب اصول پذيرفته شده ژورناليزم علمي عيار بسازند. سايت ها نه بايد کلتور زورګويي جنګسالاران را به عرصه مطبوعات تعميم بخشند.
در اينجا من بطور نمونه به نويسنده تحت نام وطندار توجه تانرا جلب مينمايم که اخيرآ مطلبي را در چندين سايت به نشر سپرده است. در نوشته متذکره حرف هاي جدي و اتهامات جدي وجود دارد که به ادرس برخي از نويسندګان محترم نثارشده است. حرف من در جهت دفاع از نويسندګان متذکره نيست. بلکه در قدم اول براي پي بردن به حقانيت مطالب ذکرشده لازم است تا به ماخذو مراجع واقعي مطالب دسترسي داشته تا به چګونګي حرف ها وګقته ها اعتماد کرده بتوانيم اګر نويسنده آن جرات نشان دان نام و هويت خود را نه دارد بنآ مطالب دور از حقيقت و ساخته و پرداخته است. ثانيآ نويسنده ګاني که مورد اتهام قرار ګرفته اند از عين امکان بايد برخوردار باشند تا به توضيح و پاسخ به پردازند. در غير آن وارد کردن اتهامات از مرجع مجهول خود يک جرم است که جهت مخدوش کردن وتخريش شخصيت معين صورت ميګيرد. مسوولين سايت ها که به نشر مطالب به چنين شيوه مبادرت ميورزند طبعآ در اين مسووليت خود را شريک ميسازند.
قابل تذکر ميدانم که چنين نوشته ها باعث آن ميګردد تا خواننده ګان در مورد نويسنده آن به حدس و ګمان به پردازد. و اين حدس و ګمانها ممکن افراد را هدف قرار بدهد که ممکن نويسنده آن نباشد. و اين افراد وسايت ها در حقيقت زمينه خوبي را براي ماجراجويان مساعد ميسازند.

بدين جهت تقاضاي من ازمسوولين وګردانندګان سايت ها اينست تا شفافيت ژورناليستي را فراموش نه کرده و در برابر آن چه نشر ميکنند احساس مسوليت کنند.