یک سال و نیم از آغاز جنگ در اوکراین می گذرد. از جمله پی آمد های این درگیری آنست که روند هایی را عیان می سازد که تا کنون در عمق جریان داشتند، و اکنون در حال تغییر چهره ی ژئوپلتیک جهانند. کدام کشورها برنده و بازنده این درگیری هستند و زمان به نفع کدام عمل می کند ؟

نویسنده SHERVIN AHMADI  
اوکراین
ضد حمله اوکراین نتیجه مورد انتظار کیف را نداشت. زلنسکی امیدوار بود که تحریم های غرب در طول زمان باعث تضعیف پوتین شود و در فقدان حمایت نظامی بین المللی از روسیه ، کمک نظامی غرب باعث تفوق اوکراین در جنگ شود و کیف بتواند نه تنها مناطق اشغال شده در طول این جنگ بلکه کریمه را نیز پس بگیرد و کرملین را مجبور به پذیرش خسارات جنگی کند.
انتظاراتی کاملا خیال بافانه و همه ناظران دراین مورد اتفاق نظر دارند. آنچه مسلم است، این جنگ کشوری ویرانه برجای خواهد گذاشت و ادامه حمایت غرب از اوکراین در گروی انتخابات آینده ریاست جمهوری در آمریکاست.
روسیه
کرملین این جنگ را با چهار سلاح آغاز کرد. قدرت نظامی، سوخت، غلات و کود شیمیائی و بالاخره حمایت مردم(۱). سلاح سوخت و بویژه گاز که می توانست باعث تردید اروپا در حمایت از اوکراین شود عملکرد مورد انتظار مسکو را نداشت و کشورهای اروپائي و بویژه آلمان به بهای صدمه جدی به صنایع شان و با تحمل تورمی بی سابقه در نهایت به چشم پوشی از سوخت روسیه تن دادند. قدرت نظامی کرملین نیز نتایج مورد انتظار را نداشت. کیف در عرض چند روز سقوط نکرد. مسکو در هیچ نبرد زمینی پس از افغانستان شرکت نداشت و مشکلات فراوان از جمله تدارکات پشت جبهه به سرعت پدیدار شدند. از سوی دیگر انتظار مسکو از خستگی و ناتوانی غرب در حمایت از کیف اتفاق نیفتاد و هیچ کشوری تا کنون به اندازه اوکراین مورد حمایت مالی و نظامی غرب قرار نگرفته است. سلاح غلات و روغن و کودهای شیمیائی بر کشورهای غربی اثر مورد انتظار را نداشت و اولین قربانیان آن کشورهای ثالث هستند. توافق غلات که با پادرمیانی سازمان ملل و ترکیه انجام گرفت تمدید نشد و غلات صادراتی اوکراین در اروپا متوقف شد و به کشورهای آفریقائی نرسید. مسکو در جنگی طولانی درگیر شده است که در دراز مدت می تواند بر حمایت مردم اثر بگذارد.
آمریکا
این جنگ واشنگتن را مجددا به رهبر بلامنازع غرب تبدیل کرد. اروپا برای دفاع از خود کاملا به صنایع نظامی امریکا وابسته شد. ناتو اگرچه با پیوستن اوکراین تاکنون مخالفت کرده است اما با پیوستن کشورهای جدید گسترش یافت. اروپا مشتری گاز امریکا ، علی رغم گرانی قیمت آن شد. غرب متحدی که در دوران ترامپ دچار شکاف شده بود، مجددا یکپارچه هرچند منزوی در عرصه بین المللی ظاهر شد(۲).
اما بانزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در امریکا، جنگ به یک موضوع انتخاباتی تبدیل می شود و بایدن امیدوار است قبل از اوج گیری مبارزه انتخاباتی به آن پایان دهد. ترامپ بی شک برای کمک های مالی و نظامی به او حمله خواهد کرد و صداهای مخالف حمایت از زلنسکی، از وال استریت نیز شنیده می شوند.
اروپا
بزرگ ترین بازنده این جنگ اروپاست. سیستم دفاع مستقل اروپائی عملا به نفع ناتو به فراموشی سپرده شد. سلاح های ساخت اروپا به دلیل ناهماهنگی با استاندارد های ناتو، تحمیل شده توسط امریکا، در آن جایگاه چشمگیری نخواهند داشت. صنایع اروپائی وابسته به سوخت روسیه بویژه در آلمان ، موتور صنعتی اروپا، به شدت صدمه خوردند و پس از دهه ها اقتصاد های اروپائی شاهد پدیداری تورمی دو رقمی شدند.
علی رغم این وضعیت فاجعه بار، مخالفت با جنگ اوکراین هنوز در اروپا همه گیر نشده است و رسانه ها در تحمیل «تفکر واحد» همبستگی با کیف که همراه با روس ستیزی است ، نقش جدی بازی می کنند. اینجا و آنجا مخالفت هائی از سوی نیروهای چپ دیده می شود اما اکثریت آنها از وارد شدن به این موضوع اجتناب می کند. راست افراطی نیز که تاهمین دیروز متهم به نزدیکی با پوتین بود در این مورد سکوت می کند و مهاجر ستیزی اش شامل پناهنگان اوکرائینی نمی شود. جورجیا ملونی پس از به قدرت رسیدن در ایتالیا، پیشاپیش همه آتلانتیست ها حمایت نظامی از اوکراین را با افتخار اعلام کرد. در اروپائی که هر چه بیشتر به آغوش راست افراطی می غلطد، اتحاد با این نیروها دیگر قبحی ندارد، در همه جا و از جمله شمال اروپا، سنگر تاریخی سوسیال دمکراسی، دولت هائی با شرکت نمایندگان راست افراطی تشکیل می شود. بدین ترتیب ناسیونالیسم در کنار آتلانتیسم و ریاضت اقتصادی ، تسلط می یابد(۳).
چین
پکن برنده اصلی این جنگ است. در حالی که امریکا امکانات مالی و نظامی با اهمیتی را در اختیار اوکراین قرار می دهد و اروپائی ها هزینه سنگین تری برای انرژی می پردازند، چین در بازار جهانی جای هر شرکت ورشکسته شده در اروپا را می گیرد و در رقابت با آنهائی که از این بحران جان سالم به در می برند، در موقعیت بهتری قرار می گیرد. درست است که چین هم بهای گران تری برای انرژی و مواد خوراکی می پردازد، اما با یافتن وزن سنگین تری در روابطش با مسکو از امتیازات ویژه ای برخوردار می شود. از سوی دیگر پکن در عرصه دیپلماسی که پیش از این در آن نامرئی بود، حضور یافته است و پس از زمین لرزه ای که توافق ایران و عربستان ایجاد کرد، اکنون طرح صلحی را برای جنگ اوکراین روی میز گذاشته که اگرچه غرب آنرا رد نموده اما زلینسکی آنرا مردود ندانسته است. بدین ترتیب پکن با تبلیغ اینکه شوالیه ی صلح است امریکا را به دلیل حمایت نظامی اش از اوکراین که منجر به ادامه جنگ می شود، محکوم می کند. گفتمانی که در «جهان جنوب» که قربانی دیگر این جنگ است، به راحتی پذیرفته می شود.
بدین ترتیب جنگ اوکراین در مرکز تحول بزرگ دوران ما که پایان عصر تک قطبی است، قرار می گیرد. در این چهارچوب نگاهی به دو گردهم آئی در ماه ژوئیه بی ضرر نیست.
مجمع صلح جهانی ( World Peace Forum )
این نهاد که در سال ۲۰۱۲ ، توسط دانشگاه چینهوا در پکن و با کمک موسسه روابط خارجی خلق چین ایجاد شد. اولین مجمع غیردولتی در مورد امنیت بین المللی در سطح عالی چین است و متخصصین جهانی در آن شرکت می کنند. چین با تشکیل این مجمع برآن بود که در بحث های نظری در مورد مسائل ژئوپلتیک بین و استراتژیک حضور داشته باشد و این صحنه را به تیول امریکا و غرب وانگذارد.
جلسه اول و دوم ژوئيه این مجمع بصورت حضوری، پس از دوسال به دلیل کوید، برگزار شد. سخنرانی افتتاحیه مجمع توسط دیلما روسف، در نقش جدیدش بعنوان رئیس بانک توسعه جدید(NDB) که قبلا بانک بریکس خوانده می شد، انجام شد. این بانک رقیب بانک جهانی است که ایالات متحده در آن حق وتو دارد و نقش آن دادن وام به کشورها بدون تحمیل شروط معین در مورد انجام اصلاحات ساختاری نئولیبرال است. دیلما روسل در سخنرانی اش به ویژه به دلار حمله کرد و امریکا را متهم نمود که از آن همچون یک سلاح استفاده می کند. او پیشنهاد دارد که یک پول بریکس ایجاد شود و سیاست های مالی و اقتصادی امریکا را علیه چین یک جنگ اقتصادی نامید.نمایندگان چین در این جلسات با اطمینان از سیاست های دیپلوماتیک خود دفاع کردند و با تکیه بر موفقیت بزرگشان در تشنج زدائی میان ایران و عربستان سعودی و کشورهای خلیج از راه حل صلح پیشنهادی شان در مورد جنگ اوکراین دفاع کردند. آنها با اعتماد نفس فکر می کنند که باد تاریخ در جهت آنها می وزد. در مورد اروپا آنها فکر می کنند که ساختمان خانه اروپائی شکست خورده و جنگ اوکراین نماد آنست و اروپا باید امنیت خویش را مستقل از امریکا طراحی کند و روسیه لاجرم می باید در چارچوب آن قرار گیرد.چینی ها فکر می کنند که خراب شدن روابط پکن و واشنگتن ربطی به رژیم سیاسی شان ندارد و نتیجه تلاش امریکا بر سلطه یک جانبه بر جهان است و قدرت اقتصادی چین واشنگتن را به وحشت انداخته و از اینرو بازوی آهنین خود را به نمایش می گذارند. چینی ها از باز کردن دفتر ناتو در ژاپن به شدت انتقاد کردند و دعوت کره جنوبی، ژاپن ، استرالیا و نیوزلند به جلسه ناتو را یک تدارک نظامی از سوی امریکا ارزیابی می کنند.
هندی ها بر ادامه مناسبات اقتصادی شان با ایالات متحده تاکید دارند و در عین حال از ظهور این « جهان جنوب» بسیار خرسند هستند.(۴)
گردهم آئی ناتو در شهر ویلنیوس در ۱۱ و ۱۲ ژوئيه
این گردهم آئی یکی از مهمترین جلسات ناتو در باره آسیا و منطقه اقیانوس آرام بود. کره جنوبی ، ژاپن ، نیوزیلند و استرالیا به این گردهم آئي دعوت شده بودند . ناتو یک دفتر در ژاپن افتتاح کرد که به دلایل تاریخی موجب نارضایتی کره جنوبی شد. بدین ترتیب نکته مرکزی این گردهم آئی تلاش ایالت متحده برای تغییر ناتو به یک اتحاد نظامی علیه چین بود .امری که مورد تائید کشورهای شرق است و جز آلمان و فرانسه هیچ کشوری نارضایتی اش را اعلام نکرد. تلاش بایدن برای تحمیل این جهت گیری که امروز به تجربه جنگ اوکراین و پوتین هراسی تکیه می کند ، به قبل از جنگ اوکراین باز می گردد . بایدن از ژوئن ۲۰۲۱ در اولین حضورش در گردهم آئی ناتو بر این امر اصرار داشت در حالیکه جنگ اوکراین هنوز آغاز نشده بود.
انتظار زلنسکی برای اعلام تاریخی برای پیوستن به ناتو برآورده نشد. جنگ اوکراین اگرچه موجب تقویت و گسترش ناتو گردید، عملا در سایه استراتژی گشایش جبهه آسیائی این پیمان قرار گرفت.
ناتو بدین ترتیب به یک اتحاد نظامی غربی ، نوعی بازوی آهنین « برخورد تمدن ها» تبدیل شد. امری که می تواند در دراز مدت موجب تقویت « ضدیت با غرب » شود و آنرادر مقابل باقی جهان قرار دهد.
بدین ترتیب با نگاهی به این دو گردهم آئی می توان نتیجه گرفت که جنگ اوکراین باعث عیان شدن روندهائی بود که در عمق پیش از شروع آن نیز جریان داشت. این جنگ پیدایش قطب جدیدی را به نمایش گذاشت که در کنار دوقطب غرب و روسیه-چین، بدون طرد یکی با هردو در ارتباط است و براساس منافع خویش در چارچوب اتحادهائی ناپایدار با هردو بلوک همکاری می کند(۵).
از سوی دیگر سیاست امریکا در تحمیل تحریم اقتصادی بین المللی به روسیه به دلیل تجاوز به اوکراین با شکست روبرو شد. امری که نشانه به میدان آمدن قدرت اقتصادی نوظهوری را داشت. بریکس اتحاد اقتصادی ای که پیش بینی می شد در سال ۲۰۵۰ وزن بیشتری از گروه ۷ پیدا کند ، امسال از آن پیشی گرفت و ۳۱.۵ درصد تولید ناخاص جهانی را در مقابل ۳۰ درصد گروه ۷ به خود اختصاص داد. این اتحاد اقتصادی به مرور زمان، وزن بیشتری در صحنه ژئوپلتیک پیدا کرده است و در صدر آنچیزی قرار گرفته که «جهان جنوب» نامیده می شود. «جهان جنوب» شامل کشورهائی است که سیستم ارزشی ای متفاوت با غرب دارند و دارای گذشته مشترکی هستند.آنها توسط غرب استعمار و یا تحقیر و یا به حاشیه رانده شده بودند. آنها خواستار جایگاه خود در صحنه سیاست بین المللی و شناسائی جهانی هستند.

  میرعبدالواحد سادات 

امروز ( ۲۶ ) سرطان درست نیم قرن از سقوط رژیم کهن سال پادشاهی و حکمروایی دهساله   و نه چهل ساله (در سی سال اول و عمدتأ در دو دهه اول قدرت واقعی بدست صدراعظمان وقت : هاشم خان ، شاه محمود خان و محمد داود بود ) آخرین شاه افغانستان میگذرد .
در تمام این پنجاه سال هیچگاهی ما به نقد علمی و تاریخی این اثر گزار ترین حادثه تاریخ کشور خود نپرداخته ایم .
همه ما به توضیح حادثه پرداخته  و یا قضاوت مینمائیم و  چه بسأ که این رویداد تاریخی را وارونه و نا مستند تشریح مینماییم . موضوع زمانی اسفناک میگردد که تمام هم و غم ما  و ملاک قضاوت ما در مدار شخصیت شاه مرحوم و یا محمد داود فقید دور میخورد و میخواهیم ملامت و سلامت را ثابت نماییم .
نقص کار در کجا است ؟
باید اعتراف نمائیم که فقدان اصلی ما نقد است  که تایید و نفیه کامل را مردود میخواند  . با توصل به خرد و  در پرتو عقلانیت سیاسی میتوان سوال ها را مطرح نمود ، تا در تحلیل ارزش محور حوادث به عوامل اساسی و علت العلل توجه ما معطوف گردد.
بدینرو :
در محدوده یک پست فیسبوک ، بمناسبت روز تاریخی  ( ۲۶ ) سرطان باید  این سوال را  مطرح ساخت که :
جمهوری اعلام شده به جمهوریت مبدل گردید ؟
از قرار معلوم اساس و پایه جمهوریت از همان یونان و روم و از افلاطون و ارسطو تا عصر روشنگری و اندیشه بزرگان اندوره همانند کانت و روسو و فیلسوفان معاصر ، بر دو حاکمیت استوار است :
- حاکمیت قانون
- حاکمیت ملی
که دومی بطور انحصاری بمردم تعلق دارد و این رای مردم است که باید نظام سیاسی را مشخص و انتخاب نماید .
البته در چند قرن اخیر و بعد از قرارداد وست فالیا ، انقلاب کبیر فرانسه  و اعلامیه حقوق همسری و … و اعلامیه معروف استقلال امریکا مفاهیم آزادی ، حقوق شهروندی و دیمو کراسی نیز بحیث ارکان جمهوریت مطرح است .
اکنون این سوال مطرح میگردد که :
ارزشهای متعالی مشروطیت بازتاب اصول جمهوریت نمی باشد ؟
آیا در کشور های  شاهی و متمدن انگلستان ، سکاندناوی ، هالند ، بلجیم و … ارزشهای والای جمهوریت تطبیق نگردیده است ؟
اگر جواب مثبت است ، سوال بعدی را باید چنین مطرح ساخت :
کودتای ( ۲۶ ) سرطان ، اسقاط ( دهه مشروطیت )و   ارزش های  مبین جمهوریت  نبوده است ؟
پارلمان ، حکومت منتخب پارلمان ، احزاب سیاسی و مطبوعات آزاد منحل و تعطیل گردید و به عوض حاکمیت شخص محور و با استبداد رای رهبر ایجاد و طی پنجسال بخاطر تحقق ارزشهای جمهوریت و نهادینه شدن آن کاری ارزشمند صورت نگرفت .
شعار زدگی مزمن باعث ذهول شعور میگردد و بدون شک یکی از دلایل سیر نزولی ما درین نیم قرن ، همین آفت شعارزدگی و چسپیدن به شکل است و مصداق حال ما ، کلام حضرت مولانا است که :
هر هلاک امت پیشین که بود
زانکه بر صندل گمان بردند عود
از بوالعجبی های تاریخ که هستری ضدیت با محمد داود فقید و اصرار مؤلفان قانون اساسی دهه مشروطیت بخاطر درج ماده (۲۴) مبنی بر حرمان خانواده سلطنتی از احراز مقامات بلند دولتی که ملحوظ نظر شخص محمد داود خان بود ، انگیزه برای انتقام و  کودتا گردید  .
بی انصافی است تا افزون بر نقد :
درین روز از خدمات برجسته محمد داود فقید در زمان صدارت  و بعد از اعلام جمهوری بخاطر تغیر چهره افغانستان از عقب ماندگی قرون ، بشاهراه ترقی یاد نه نمایم . او بعد از شاه امان اله شاخص ترین نماد نوگرایی و شخصیت پاک و با اراده نیک به وطن خود بود .
مبرهن است که هیچ شخص ، زمامدار و سیاستمدار مبرأ از اشتباهات نمی باشد و اراده گرایی مفرط ( ولنتا ریزم ) محمد داود فقید و اوج احساس انتقام در وجود او ،  در منجلاب توفانزای سیاست با هزار رمز و راز آن ، افغانستان را در محراق کشمکش های  جیوپولوتیک رقبای منطقوی و بین المللی کشانید و منجر به فاجعه گردید  .
البته آغاز جنگ اعلام نا شده پاکستان و دسایس بیرونی اماج این نبشته نمی باشد و باید جداگانه به آن بمثابه عوامل تضعیف و سقوط نخستین جمهوری  افغانستان پرداخته شود .

با حرمت


جلالتمآب سرمنشی سازمان ملل متحد!

با تقدیم احترام فایقه

انجمن حقوقدانان افغان منحیث یک نهاد مسلکی وظیفه مبرم خود می‌داند تا موارد آتی مربوط به سرنوشت مادروطن ما را به توجه جلالتمآب شما، جامعه بین‌المللی و مردم مظلوم ما برساند.

این موارد با درک از رسالت انجمن در قبال افغانستان و مردم مظلوم آن، مبتنی بر منافع و مصالح علیای کشور مطرح می‌گردد.

اداره سرپرست طالبان که دین، آیین، حقوق و آزادی‌های مدنی مردم را بگروگان گرفته اند، بخاطر دیدگاه خاص دیوبندی و متحجرانه زعامت شان از دین مبین اسلام که مجموع جهان و کشورهای اسلامی را متعجب ساخته است، درین حدود دو سال نتوانسته است، بحران بزرگ حقوقی را مهار، مشروعیت ملی را حاصل و مورد شناخت بین‌المللی قرار گیرند. در نتیجه افغانستان بحیث کشور فاقد دولت مشروع و منبعث از ارادۀ آزاد مردم، با انزوای بین‌المللی مواجه شده است.

تداوم این احوال اسفبار، در حالی که افغانستان در معرض کشمکش جیوپولوتیک اقتصاد محور، رقبای منطقوی و بین‌المللی قرار دارد، مصائب اضافی دیگر را بر کشور ما تحمیل و آن را بسمت آشوب‌های جدید می‌برد و آنرا به مأمن امن تروریستان بین‌المللی مبدل و مشوق همسایه‌های حریص و فرصت طلب، بخاطر تاراج منابع زیر زمینی و معادن گردیده است.

درین نامه به ایجاز فقط بر دو مورد که درین روزها مبرمیت خاص کسب نموده است، مکث می‌نماییم:

  1. تاراج منابع زیر زمینی و معادن افغانستان:

بر طبق گزارشات مطبوعات و موسسات بین‌المللی دولت‌های  پاکستان ( که در نقش قیم افغانستان عمل می‌نماید)، چین و ایران در قریب دوسال اخیر قراردادهای را با ادارۀ سرپرست طالبان عقد نموده اند که منحیث نمونه می‌توان از قرارداد فروش ذغال سنگ با پاکستان، نفت حوزه دریای آمو، قرارداد ملیارد دالری لیتیوم (اپریل سالجاری) با چین و سرمایه گزاری‌های ایران روی منابع طبیعی در روزهای اخیر، یادهانی می‌نماییم. معادن و منابع زیرزمینی متعلق به تمام مردم و نسل های امروز و فردای افغانستان است ، که بنابر اهمیت آن ، تایید نهایی در چنین موارد کلان ملی در پارلمان و یا لویه جرگه‌ها صورت می‌گیرد.

این زدوبند‌ها از یکطرف بنابر دست بالای همسایه‌ها، ضعف دولت جانب افغانی، احتیاج شدید اقتصادی اداره طالبان و مغایر منافع ملی فغانستان و عملاً تاراج ثروت‌های ملی ما است. چنانچه آقای شهباز شریف بحیث دستاورد حکومت خود، اعلام نمود که «با واردات ذغال سنگ از افغانستان، دو هزار و دوصد ملیون دالر صرفه جویی کرده ایم.»

از جانب دیگر بنابر فقدان مشروعیت، اداره سرپرست واجد شرایط لازم برای عقد قرارداد نمی‌باشد و از قرار معلوم بسیاری از مسولان شان در فهرست سیاه بین‌المللی قرار دارند. حکومت دیفکتوی طالبان در جمع حکومات "تابع " حقوق بین‌المللی قرار ندارد و رهبران شان تا کنون از احترام و رعایت منشور سازمان ملل متحد و میثاق‌های بین‌المللی که افغانستان به آنها الحاق و ملزم به رعایت آن می باشد، اطمینان نداده اند. مطابق به احکام قوانین افغانستان (که استمرارآن مجهول است) و معیارهای قبول شده حقوق بین‌المللی و بویژه کنوانسیون (1969م) وین در مورد حقوق معاهدات، چنین «قراردادها» همانند «قرارداد دوحه» مشروعیت نداشته و (کان لم یکن) پنداشته می‌شود.

البته بنابر تحریم و انزوای بین‌المللی، فقدان برنامه‌های کلان رشد ملی، عدم مدیریت و تثبیت اولویت‌ها و نبود شفافیت، اجرایی شدن تعداد ازین «قراردادها» زیر سوال قرار می‌گیرد. مبرهن است که در صورت بروز مشکل، اداره طالبان به هیچ مرجع معتبر بین‌المللی شکایت کرده نمی‌تواند.

  1. انتقال گروه‌های تروریستی و تی تی پی به ولایات مختلف افغانستان:

وزیر داخله پاکستان در اوایل ماه جون امسال افشا نمود که: «حکومت طالبان اعضای تی تی پی را از خط دیورند به مناطق دور افتاده دیگر افغانستان می‌فرستد، تا به مناطق مرزی دسترسی نداشته باشند.»

این انتقال بر اساس ستراتیژی از قبل پلان شده پاکستان در مناطق مختلف بشمول ولایات شمالی افغانستان بخاطر سپید ساختن نام و نقش آن کشور بحیث "مرکز و حامی" تروریسان و تبدیل نمودن کشور ما به «تخته خیز» تروریستان به آسیای میانه، است که آی اس آی و شرکای بین‌المللی شان رهبری آنرا عهده دار می‌باشند. اعتراف صدراعظم پاکستان در هفتاد و هفتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد، که «افغانستان دوباره به پناهگاه امن تروریستان مبدل می‌گردد»، موید این پلان خصمانه می‌باشد. حضور تروریستان بین‌المللی در افغانستان عامل نگرانی کشورهای منطقه و همجوار افغانستان است که در اسناد شورای امنیت ملل متحد نیز بازتاب یافته است.

قربانی اصلی این پلان شوم، افغانستان و مردم مظلوم آن است که کشورشان به آشوب های جدید و بطرف سوریه شدن کشانیده می‌شود و جامعه بشدت منقطب، جنگ زده و فقیر ما را بطرف منازعات محلی و قومی می‌برد.

موارد فوق الذکربخش از دسایس‌الحیل بخاطر تضعیف و تاراج کشوری است که تراژیدی خونبار و تداوم آن در نیم قرن گذشته معلول و محصول مداخله و تجاوز خارجی است. جامعه بین‌المللی بشمول اعضای دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد و بویژه دولت ایالات متحده امریکا، در قبال افغانستان و مردم مظلوم آن مکلفیت اخلاقی دارند.

انجمن حقوقدانان افغان خواهان عطف توجه جلالتمآب سرمنشی سازمان ملل متحد به حل و فصل موضوع مهاجران آنطرف خط دیورند می‌باشد، تا بکمک و تحت نظر کمیشنری عالی آن سازمان در امور مهاجران بخانه و کاشانه شان برگردانده شوند و نباید ازین مظلومان، حکومت پاکستان و اداره سرپرست طالبان استفاده ابزاری نمایند.

البته عودت داوطلبانه مهاجران افغان از کشورهای پاکستان و ایران و بی‌جاشدگان داخلی که طی سالیان متوالی بخاطر آفت جنگ و تسلط جنگ سالاران در نقاط مختلف کشور، آواره گردیده اند، موضوع جداگانه است و باید زمینه عودت و بازگشت شان، توسط اداره مهاجرین، با جلب مساعدت کمیشنری عالی سازمان ملل متحد بخانه و کاشانه شان سازماندهی گردد.

انجمن حقوقدانان افغان از جلالتمآب محترم می‌خواهد تا از داعیه برحق و مشروع مردم مظلوم افغانستان واحد، تجزیه ناپذیر و خانۀ مشترک تمام اقوام با هم برادر و برابر، که در مطابقت کامل با ارزش‌های حقوق بین‌المللی مندرج در منشور، میثاق‌ها و کنوانسیون‌های سازمان ملل متحد قراردارد ، حمایت و مساعی جمیله شانرا بخاطر تحقق آن مبذول خواهند فرمود.

با تجدید احترام فایقه

هیأت اجراییه انجمن حقوقدانان افغان

میر عبدالواحد سادات رییس انجمن

 

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نظرمحمد مطمئن

لیکوال او شناند

کله چې ډاکټر غني له کابل څخه تیښته وکړه، امریکا/ناټو پوځیان زموږ له پاکې خاورې ووتل؛ له ایران سره اندیښنه وه چې د افغانستان سني مذهبه نوی نظام به د سعودي عربستان او متحده عرب اماراتو سره نږدې او پیچلي اړیکې ټینګې او د ایران ضد ځینې کړنۍ به په ګاونډي هیواد کې د دوی خاورې ته ګواښ وي.

داچې د افغانستان اوسني اسلامي نظام مشرانو ډیر ځله څرګنده کړي او په عمل کې یې هم ښودلي چې د افغانستان له خاوري به ګاونډیو هیوادو او نړۍ ته ګواښ نه وي، بیا هم ایراني چارواکو د خپلو سیاستونو او د دوی له عینکو ژمنو په سترګه ورته کتلي او انديښنې يې درلودلي.

تیر ځل د ملا محمد عمر مجاهد په رهبري چې د طالبانو اسلامي تحریک له کندهاره را پېل شو، د کندهار، هلمند او هرات پخواني وسلوال په لوی اکثریت د ایران لورته واوښتل او تر هغې ورځې چې امریکا پر افغانستان برید کاوه، د ایران له خاورې همدغو تښتيدلو اورپکو د وخت اسلامي امارت ځواکونو ته ستونزې جوړولي؛ د احمدشاه مسعود په مشري له شمال ټلوالي سره د طالب ضد جګړه کې د ایران نظامي او مالي مرستي له هیچا هم پټې نه وي.

زما ښه یاد دي، له ۹/۱۱ وروسته امریکا پر افغانستان حمله کړي وه، د شمال ډیری ولایتونه د شمال ټلوالي لاسته ورغلي وو، د ایران له زابل او زاهدان څخه د هلمند او کندهار تښتیدلي وسلوال بیاځل د هلمند مارجې سیمې ته راورسیدل، د طالبانو لخوا یې اویا تنه جنګیال ور ووژل شول، په هغه جګړه کې د حامد کرزي د حکومت پر مهال د کندهار امنیه قومندان خان محمد او د هلمند امنیه قومندان عبدالرحمن خان (وروسته په ولسي جرګه کې وکیل) او د هلمند د استخباراتو رئیس امیر داد محمد خان (وروسته په ولسي جرګه کې وکیل) هم ګډون درلود.

کله چې داځل طالبان واک ته ورسيدل، ایراني چارواکو افغانستان ته سفرونه پېل کړل، دارنګه د افغانستان اسلامي امارت مسؤلینو هم ایران ته ګڼ سفرونه وکړل، د ایران ځیني مذهبي او په سېمه کې د شخړو اړوند انديښنې کمي شوي، مګر ایران لا هم غوښتل چې د تیرو څلورو لسیزو په ډول د افغانستان کورنیو مسایلو کې دخیل او دلته دوی ته وفاداره مذهبی، قومي او سیاسي څیري په واک کې وي تر څو د ایران ګټې په افغانستان کې دننه د حرص تر حده ورته وساتي. ډیره روښانه ده چې دغه هیله اوس نه شي پوره کیدای، یوازي د ایران نه؛ بلکې د ټولو هیوادونو نیابتي لوبغاړو د امارت له بریا سره پاک  شول او افغانستان کې یو لاس، قوي مرکزي حکومت رامنځ ته شو.

سعودي عربستان چې ځان د اسلامي نړۍ سالار ګڼي، نه یې تیر ځل د طالبانو اړوند، نه هم پر افغانستان د امریکا/ناټو د یرغل پرمهال او نه هم اوسمهال د نوي اسلامي نظام سره تودې او نږدې اړیکې ساتلي. که څه هم د سعودي حکومت په تړاو هم د تېر امارت پرمهال او هم اوس د امارت مسؤلینو کې ورته د پام وړ درنښت لېدل کیږي.

د چین په منځګړیتوب له یوې لسیزې وروسته د سعودي عربستان او ایران اسلامي جمهوریت ترمنځ ترینګلي اړیکې بیرته د رغیدو په حال کي دي، د ایران او سعودي عربستان د بهرنیو چارو وزیرانو ترمنځ مخامخ ناسته وشوه، ډیپلوماټیک اړیکې یې بیرته په رغیدو او د ایران لخوا سعودي عربستان ته سفیر هم دا نن اعلان شو.

د سعودي عربستان، ایران او ترکیې ترمنځ د اسلامي نړۍ د مشرۍ پر سر سیالۍ روانه ده، د افغانستان اسلامي امارت د سعودي او ایران له نظره قطر او ترکیې سره نږدې اړیکې پالي، قطر هم له سعودي عربستان سره د ګاونډیتوب تاریخي ستونزې لري. ۲۰۱۷ ز کال کې د سعودي عربستان او قطر ترمنځ د ترینګلو اړیکو ښه مثال دی، مګر د هغه بحران له حلېدو سره اوس د سعودي او قطر اړیکې هم مخ په ښه کېدو دي.

که غور وکړو، د چین په منځګړیتوب د ایران او سعودي ترمنځ د اړیکو رغولو وروسته د افغانستان اړوند د ایران تګلاره کې یو ډول بدلون ښکاري؛ تر ډیره بریده د یادو هیوادو له نږدې کیدو وروسته د ایراني چارواکو څرګندونې د افغانستان اړوند پاروونکي دي.

د ایران د سیستان او بلوچستان سني مذهب مسلمان وروڼه د ایران له جوړښت تر نن ورځي له خپلو مذهبي، سیاسي، ذراعتي او اقتصادي حقونو بې برخې ساتل شوي، ایران ته په کار وه هغه لګښتونه چې په منځني ختیځ او منځنۍ اسیا کې د مذهبي برتري لپاره کوي، د سیستان او بلوچستان د رغوني لپاره یې باید هغه لګښتونه اخلاقا کړي وای.

اوس چې د ایران ګاونډ کې قوي اسلامي نظام قایم شوی، د سیستان او بلوچستان مسلمان ولس سترګې ورباندي خوږي شوې، ایران غواړي چې د سیستان او بلوچستان د اوسیدونکو خواخوږي او ملګرتیا ترلاسه کړي، بل لور ته د یادو ولایتو سني مذهب ایرانیان د افغانستان په اوسنیو مسؤلینو بې باوره کړي، داسي چې په هلمند سیند کې اوبه زیاتي خو طالب چارواکي ستاسي (بلوچستان او سیستان) د خلکو حق نه درکوي.

درېیم داچې په ایران کې کورنۍ شخړې، د ایران حکومت ضد لاریونو زور اخیستی، ایران غواړي چې د ایراني ولس پام بل لور ته واړوي، غواړي د ځان لپاره یو غیر عملي دښمن پيدا کړي، لکه د هند او پاکستان مسئله. که ایران ته دغه ډول تبلیغات ګټمن ښکاري، ایا پام یې دی چې ورته حساسیتونه د افغانستان لورته هم پاروي؛ او دي لور ته هم په لوی لاس ورته تبلیغاتو ته زمینه برابروي.

څلورم؛ ممکن ایران به له ځینو ډلو/هیوادو او سېمه کې استخباراتي کړیو سره د افغانستان اړوند ځینې معاملو ته زړه ښه کړی وي، داچې د افغانستان اسلامي امارت باندي فشار راوړل شي او د سیمې او نړیوالو ځینې غوښتنې پرې ومنل شي؛ د امریکا/ناټو د پوځیانو تر وتلو وروسته د هغوی ډیری ملاتړي وسلوال بیاځل هم ایران ته واوښتل، هلته میشت دي، ایران به ممکن د همدې وسلوالو لخوا د افغانستان په خاوره کې غلچکې بریدونه پر اوسني نظام د فشار، د خپلو ګټو او سیاستونو په ګټه بولي.

زه” لیکوال” چې کوم رسمي مسؤلیت نه لرم، د یو افغان لیکوال او شناند په توګه فکر کوم چې د ایران اسلامي جمهوریت چارواکې لویه تیروتنه کوي چې د خپل ګاونډ افغانستان سره د دوستۍ پر ځای د بيځایه تورونو او شخړو تګلاره مخکي نیسي.

هیڅکله مې نه یاديږي چې د هلمند خلکو دي د خپلو ذراعتي ځمکو د اوبو له کمبود څخه دومره شکایت کړی وي کوم چې اوسمهال یې لري، د نادعلي او مارجې بزګران د اوبو له کموالي شکایت لري، د ګرمسیر، لکی او صفار خلک خو داسي فکر هم نه کوي چې کله به یې ذراعتي ځمکي ۵۰ سلنه اوبه ولري.

که ایران کې د افغانستان د تیر نظام وسلوال، د اوسني نظام مخالفین شتون لري، ایران دي هم له پامه نه باسي چې د افغانستان اوسنی نظام مجبوره کړي چې په ورته د فشار برخو باندي فکر وکړي، او دا هم جوته ده چې د سختي په ورځ په تاریخي لحاظ د ایران د سیستان او بلوچستان وګړو د افغانانو ملګرتیا کړي. دارنګه د امریکایې اشغال په مقابل کې له دوو لسیزو مقاومت وروسته په افغانستان کې د طالبانو په مشري د اسلامي نظام تاسیس په ډیری اسلامي هیوادونو کې امارت ته د پام وړ نرم ځواک ورکړی دی.

زه باوري یم چې د ایراني چارواکو د هلمند د اوبو اړوند څرګندونې د سیستان او بلوچستان د خلکو او د افغان ولس ترمنځ د بې باورۍ، بي اعتمادي او نفرت اچولو په موخه کیږي.

تمه ده چې ایراني چارواکي د تیرو ۴۰ کلنو تیروتنو څخه زده کړه وکړي، د دښمني، پارونکو څرګندونو پر ځای له افغانستان سره ښې اړیکې، اقتصادي راکړه ورکړه او ټول مسایل د ډیپلوماټیکو لارو حل کړي.

عبدالصمد ازهر

سفر بیل گیت به چین

در حالی که مناسبات امر یکا و چین بر سر اعلام  شدن چین به مثابه بزرگترین خطر برای هجمونی امریکا و نظم جهانی موجود از زمان ریاست جمهوری دونالد ترمپ، جنگ اقتصادی خلاف نورم های قبول شده جهانی، تنش افروزی ها روی تایوان، ادعای جاسوسی از طریق بالون چینی که زیر پوشش سنجش هوا در سرتاسر امریکای شمالی در پرواز بود و امثالهم، به بی سابقه ترین درجه خصومت رسیده است، سفر بیل گیت به پیکن قبل از سفر بلینکن اهمیت خاص خود را داشته است. امریکا خواسته است با سفر حسن نیت بیل گیت پایه گذار و مالک میکرو سافت، مناسبات را با چین از غلیان فرو نشانده راه را برای مذاکرات بلینکن هموار کند. سفر وزیر امور خارجه امریکا قرار بود در ماه فبروری انجام شود ولی در واکنش به بالون های ذکر شده، به تعویق انداخته شده بود. یکی از این بالون ها را  که ادعا می شود از ۲۸ جنوری تا ۴ فبروری بر بالای مراکز عمده و محرم نظامی پرواز کرده بود، به هدفِ به دست آوردن تخنیک جاسوسی و مستند ساختن ادعا، با تبلیغات دراماتیک و پرواز طیاره های جت در نزدیک سواحل کارولینای جنوبی شکار کردند و هیچ مدرکی هم یافته نتوانستند، کنون در تلاش برای بهبود روابط و حصول تفاهم، آن سفر از سر گرفته شد و از روز یکشنبه ۱۸ جون بلینکن در پیکن بود و در آخرین روز این سفر، تقاضای ملاقاتش با شی جن پنگ که شامل برنامه نبود، جامه عمل پوشید.. قابل ذکر است که Qin Gang وزیر خارجه چین قبلاً به این سفر چندان روی خوش نشان نداده گفته بود سفر می تواند انجام شود ولی بهتر است بلینکن از مداخله در امور داخلی ما که تایوان جزء آنست خود داری کند.  اما شی جین  پینگ رییس جمهور چین در دیدار با بل گیت او را دوست خوب خواند و آرزوی روابط نزدیک با امریکا را ابراز نمود. غرب که در بذل بیدریغ کمک های نقدی و تسلیحاتی به اوکراین با مشکلات مواجه است، نمی تواند همزمان در دو جبهه بجنگد و بنا بران می خواهد چین و در صورت امکان ایران را بی طرف گرداند تا برای مقابله با روسیه  آنرا تنها گیر آورد.

در حالی که انتونی بلینکن این سفر خود را یک موفقیت خواند، دیکتاتور خواندن پینگ از سوی  بایدن در یک گرد هم آیی انتخاباتی، از یکسو از نومیدی وی از کلاه گذاشتن بر سر شی جن پنگ حکایت می کند و از سوی دیگر موجبات خشم پیکن را برانگیخته مسبب احضار سفیر امریکا به وزارت خارجه و اعتراض چین علیه اظهارات اخیر رییس جمهور آن کشور گردید.

این حکایت به ما روشن می سازد که آن دوران ها که چین ناگزیر بود برای کمایی کردن وقت، نرمش های تدبیری را بپذیرد، دیگر جزء تاریخ گشته است.

مذاکرات امریکا – ایران 

راه انداختن مذاکرات امریکا – ایران  بر سر برنامه اتومی و آزادی زندانیان امریکایی را شبکه خبری سی ان ان که پیوند تنگاتنگ با دولت و استخبارات دارد، افشا کرد. گفته می شود این مذاکرات محرمانه، که فعلاً بی پرده شده و به روال عادی از سوی رسانه ها تعقیب می شود، از چندین ماه به اینسو ادامه داشته است. هدف از آن دریافت راهی برای معامله با ایران است. امریکا شاید امیدوار باشد ایران که از سالها به اینسو مورد تعذیرات سخت اقتصادی و سیاسی قرار دارد، دارایی های هنگفت آن در قید امریکا بوده، تجارت آن با جهان و معاملات بانکی آن با مشکلات جدی مواجه است، در صورت یک معامله سخاوتمندانه موضعش را در قبال اسراییل و کشمکش های جهانی امریکا نرم تر کند و اگر از روسیه فاصله نمی گیرد و از حمایت بشار اسد دست نمی کشد، کم از کم آن را کمرنگ سازد، در ارتباط با جنگ روسیه غیر جانبدار بماند و در عراق و سوریه مشکلات تازه خلق نکند. سفرهای اخیر عبداللهیان وزیر خارجه ایران به قطر و عمان مرتبط به همین مذاکرات دانسته می شوند.

تلاش برداشتن کامل اردوگان و یا ایجاد فاصله میان او و روسیه

بعد از بی نتیجه ماندن تلاش های گذشته برای برداشتن اردوگان از طریق کودتاها، که بزرگترین و خطیرترین آن در سال ۲۰۱۶ با مرکزیت استانبول و نیروی بزرگ نظامی به راه افتاد ولی با پشتیبانی وسیع و تاریخی مردم به بدفرجامی نهایت تلخ برای کودتاچیان و حامیان شان گرایید، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز با ذرایع مختلف برای ناکام ساختن وی کوشش های زیاد مبذول گردید. از جهت دیگر، خود محوری های خود اردوگان، تمایلات دوری از سکیولریزم و مشاکل بزرگ اقتصادی، آن محبوبیت قبلی وی را که از شگوفایی اقتصادی سابق کشور نصیبش شده بود، کمرنگ ساخته و مواضع ضد اورا چنان نیرو بخشیده بود که نزدیک بود شکست بخورد.

اردوگان که در تفاوت کلان با گذشته ها، با فیصدی نسبی کم بر حریف عمده اش پیروز گردید، از این دشواری ها تکان خورده تصمیم به اصلاحات و دگرگونی ها در عرصه سیاست اقتصادی و اجتماعی گرفت که ترکیب جدید کابینه او را نمایانگر این چرخش می دانند. او بر ادامه سکیولریزم نیز تاکید ورزید. در عرصه جهانی هم شاهد بودیم که از آن یک دنده گی در مخالفت با عضویت سویدن در ناتو به نرمش رفت و از رهبر سویدن برای مذاکره دعوت به عمل اورد، که صورت گرفت. قبل از آن جنرال  ینس ستولتنبرگ سر منشی ناتو بعد از اشتراک در مراسم تحلیف اردوگان در این باره اظهار خوشبینی کرده بود. با آنهم تصمیم نهایی هنوز روشن نیست. از موضع سخت خود در مورد بلند بردن نرخ بهره نیز پایین آمده همین دیروز ۲۲ ماه جون بانک مرکزی ربح بانکی را دوچند ساخته تا ۱۵ در صد بالا برد. اما رغم این نرمش ها، هنوز کدام چرخش منفی در مناسبات او با روسیه دیده نشده است.

تمرینات دفاع هوایی ناتو Air defender 2023

این تمرینات که از ۱۲ تا امروز ۲۳ جون  ادامه دارد به اشتراک ۲۵۰ هواپیما از ۲۵ کشور صورت پذیرفته، در تاریخ ناتو از زمان تشکیل آن بی سابقه است. هدف آن بلند بردن قابلیت دفاعی و آماده گی  برای دفاع در برابر تجاوز اعلام گردیده است. اما با در نظر داشت جنگ اوکراین و سرمایه گذاری های مالی و نظامی بی سابقه در آن (به قیمت تباهی اقتصادهای ملی و درمانده گی اقشار وسیع جامعه)، آماده گی برای مداخله ناتو در حمایت مستقیم از اوکراین رانمی توان رد کرد. ناتو اعلام نمود که به زودی شورای ناتو – اوکراین ایجاد خواهد شد. تفصیل آن معلوم نیست اما امکان دارد عضویت اوکراین در آن فعلاً همچون جانشین عضویت در ناتو باشد.

طوری که گفته شد برنامه امریکا و متحدانش برای تجرید روسیه به شدت ادامه دارد. جانب روسیه نیز تلاش دارد به انزوا تن ندهد. تدویر امساله ی فورم اقتصادی سانت پتربورگ به اشتراک ۱۳۵ کشور را می توان برایش یک دست آورد نسبی خواند. دستاوردهای دیگر از انکشافات جانبی برای روسیه و چین به میان آمده که به انها نیز سری می زنیم.

آنچه گفته شد، برخی از اقدامت امریکا برای به انزوا بردن روسیه بود. اما ببینیم انکشافات در جانب دیگر چه گونه اند:

فراتر از نهادهای تشکیل شده در سابق از سوی روسیه، همچون کشورهای مستقل مشترک المنافع، پیمان امنیت دستجمعی، اتحادیه اقتصادی اورآسیا، که موثریت برخی از آنها مورد سوال است، نهادهای نو و انکشافات نو موثر تر در آسیا و در عرصه همکاری های جنوب ـ جنوب به میان آمده اند.

قبل از پرداختن به سازمان ها و دگر گونی های دیگر، لازمیست مقاومت روسیه در برابر تحریم های نهایت سخت و از جمله محروم ساختن آن از سیستم سویفت در مبادلات مالی را یاد کنیم. قراردادهای بزرگ صادرات گاز و نفت با چین کمر اقتصاد به خطر افتاده آن را بست. هند نیز مقدار خیلی بزرگ نفت روسیه را به نرخ ارزانتر از بازار جهانی، می خرد. هم ذخایر ستراتژیک خود را پر می کند و هم گفته می شود مقادیری از آن را به نرخ بالا بر دیگران می فروشد. روسیه در عرصه تکنالوژی و تولید به سوی اتکا به خود رفت و در عرصه تجارت پارتنرهای نو یافت.

سازمان همکاری شانگهای ۱۹۹۶

این سازمان در سال ۱۹۹۴ توسط رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان به نام شانگهای ۵ پایه گذاری شد و با پیوستن ازبکستان شمار این کشورها به ۶ رسید و به نام سازمان همکاری شانگهای خوانده شد.
اعضای آن: چین، روسیه، قزاقستان، قرغیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، هند، پاکستان و ایران اند. افغانستان، بلاروس و مغولستان در آن حیثیت ناظر را دارند.

این سازمان اکنون با دگرگونی های در حال رخ دادن در عرصه جیوپولتیک حهانی، مورد توجه قرار گرفته شماری از کشورها همین اکنون گفتگو برای عضویت در ان را آغاز کرده اند. از ان جمله اند: عربستان سعودی، ترکیه، مصر، قطر، سریلانکا، آذربایجان، نیپال، کمبودیا و ارمنستان.

بریکس BRICS

از دیر زمان کشورهای زیادی از سیاست مالی امریکا و وضع تعذیرات و تعرفه های نامعمول، شکوه داشته اند و از وقتی که امریکا و یارانش روسیه و چین را به مثابه خطر عمده و دشمن خوانده اند، لبه تیز استفاده از این سلاح متوجه همین دو کشور و یاران شان بوده است. ایران طوریکه گفته شد از دیر زیر تعذیرات شدید قرار داشته است. در حالی که خیلی قبل از جنگ اوکراین، پوتین و شی جن پینگ نظم موجود جهانی را غیر عادلانه خوانده خواستار تغییر در آن گردیده بودند، برای کاستن اتکای کشورها بر بانک جهانی و صندوق وجهی بی المللی، به ابتکار چین و روسیه در همراهی با هند و برازیل که پسانتر افریقای جنوبی نیز به آن پیوست، بانک انکشافی بریکس را به مثابه بدیل آن  پایه گزاری کردند. با راه افتادن جنگ اوکراین و آغاز شدیدترین تحریم ها علیه روسیه که طیف وسیعی از معامله داران اقتصادی  و تجارتی آن را نیز متأثر می ساخت، و با ناخن زدن بر

 زخم ناسور تایوان چین را نیز اذیت و تحریک کرده می رفت، شعار تغییر و جا به جایی نظم جدید عادلانه از سوی روسیه با تایید چین با جدیت کامل مطرح شد.

استفاده غیر مسوولانه از سیادت دالر در وضع تحریم ها و آینده مبهم دالر به علت چاپ بی قاعده آن ، کشورهای زیادی را به سوی عضویت در بانک انکشافی بریکس متمایل گردانید. چنانچه در اجلاس اخیر  وزیران خارجه آن در اوایل جون امسال در افریقای جنوبی ۱۹ کشور این تمایل را اظهار و از آن جمله ۱۳ کشور عملاً درخواست عضویت داده اند. پیشنهادهایی در مورد ایجاد سعر یا پول (currency) نو همچون بدیل دالر نیز وجود دارد که روی آن کار صورت می گیرد. چون مؤسسان و اعضای اصلی بریکس کشورهای چین، روسیه، هند، برازیل و افریقای جنوبی در مجموع یک بخش بسیار بزرگ سرزمین، نفوس و اقتصاد کره خاکی ما را تشکیل می دهند و اکنون در پی تغییر و اصلاح نظم کهنه ی جهانی و در مرحله نخست به قول جای شنکر وزیر خارجه هند، چند محوره ساختن پول در معاملات میان کشورها برامده اند، در میان کشورهای خسته و درمانده از نظم موجود، از اعتبار بلندی برخوردار بوده کشش آن روز افزون گردیده است. عجالتاً معاملات تجاری میان شماری از کشورها با پول های رایج خود شان عملاً جریان یافته است.

این انکشافات غرب را نیز سراسیمه ساخته است و در همین دیروز ۲۲ جون جلسه سران پنجاه کشور به دعوت مانویل مکرون رییس جمهور فرانسه، به منظور دریافت راه اصلاحات در سیستم مالی، زیر عنوان پیمان مالی جدید برای «همبستگی اقلیمی» یا به عبارت ساده تر تسهیل شرایط قرضه دهی  و کمک رسانی به منظور مبارزه با تغییرات اقلیمی، در پاریس دایر گردید. به باور من گرچه در ظاهر کمک با کشورهای نادار در مبارزه با تغییرات اقلیمی عنوان شده است، هدف اصلی دریافت چاره برای تخفیف روگردانی فزاینده کشورهای به اصطلاح جنوب از سیستم مالی به مثابه جزئی از نظم موجود ظالمانه جهانی، می باشد. در این اجلاس احتمالاً برای منظور یاد شده کم یا زیاد کمکی برای کشورهای کم درامد وعده گردد ولی تسلسل نشست ها برای رسیدن به توافق پذیرفتنی ادامه خواهد یافت. (۱)

آشتی ایران و عربستان

این دو کشور، که یکی آن خود را رهبر جهانی سنی ها و دیگرش از شیعه ها می دانند، همواره و بالخصوص پس از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ در ایران و اعلان صدور انقلاب اسلامی به کشورهای دیگر، پیوسته در خصوت و کشمکش بوده از هفت سال به اینسو حتا روابط دپلوماتیک میان شان نیز قطع گردیده بود، امسال در اثر میانجیگری چین دوباره به آشتی و احیای مناسبات دپلوماتیک رو آوردند. انکشافی که رغم عدم اظهار صریح نارضایتی، امریکا را به دلایل ذیل خوش نیامد:

  • دشمنی عربستان با ایران، در هم جهتی با دشمنی امریکا و اسراییل با ایران بوده طرف تایید و پشتیبانی این دو قرار داشت. چنانچه در تمویل مخالفان بشار اسد که از پشتیبانی ایران برخوردار بود، عربستان به همراهی شماری از کشورهای خلیج در جانبداری از امریکا و اسراییل قرار گرفت و جنگ نیابتی عربستان و ایران در یمن نیز از یاری بالفعل و آشکار امریکا و پشتیبانی ظاهراً نامرئی اسراییل برخوردار بود. اکنون این آشتی، جنگ خانمانسوز یمن را نیز ایست داده  تصمیم به حل دایمی آن از طریق مذاکرات گرفته شده است؛
  • برنامه های امریکا در شرق میانه با محوریت عربستان، به سکتگی مواجه شد؛
  • قبل از آن، به علت اظهارات تند رییس جمهور امریکا علیه محمد بن سلمان ولیعهد و همه کاره عربستان سعودی در ارتباط با قتل فجیع خاشقچی در سال ۲۰۱۸ در قونسلگری آن کشور در استانبول، نارضایتی بن سلمان را برانگیخته عکس العملش را، به شکل تقلیل تولید نفت از جانب اوپک و اوپک پلس، نشان داد که در تضاد با تلاش های امریکا برای افزونی صادرات نفت در شرایط تحریم های وضع شده بر نفت روسیه، قرار داشت؛
  • عربستان، مثل اینکه تازه متوجه شده بود، تا کنون به نفع دیگران در جهان اسلام آشوب برپا کرده بود، تصمیم به عادی ساختن روابط با رژیم بشار اسد گرفته، فیصله ی لغو التوای عضویت سوریه در سازمان کنفرانس اسلامی را از سازمان مذکور حاصل و بشار اسد را برای اشتراک در اجلاس آن دعوت کرد.

به این گونه تلاش ها برای معامله گری ها، که به دلیل شناخت آن از عقبگاه آن اکثراً بازدهی لازم ندارند، ادامه خواهند یافت و دامنه انقطاب ها به سوی تمرکز بر محورهای نو و ایجاد نظم مبتنی بر چند محوری پیش خواهد رفت.

۲۳ / ۰۶ / ۲۰۲۳

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(۱) در یک ویدیوی بی صدا که در اثنای نشر خبر نشست پاریس روی پرده تلویزیون افغانستان انترنیشنل پخش می شد لویس ایناسیو لولا دا سیلوا رییس جمهور برازیل که در کنار مکرون نشسته بود با حرارت کامل در حالی که آثار غضب در چهره اش نمایان بود، چیزهایی می گفت که تصور بیان حقایق وضع ناخوشایند در جهان و ملامت کردن سردمداران  جهانی را در بیننده ایجاد می کرد. مکرون با سر افتاده خود را مصروف دوسیه ی روی دستش کرده بود و شولتس که در رو به رو قرار داشت سرش را به مثابه تایید شور می داد.

 

عبدالصمد ازهر                                                                            ۰۵ / ۰۳ / ۲۰۲۳

همین حالا طالبان در برابر دو آزمون قرار دارند: فردا آغاز سال نو تعلیمی است و پیوست با آن در سه روز بعد، هشتم مارچ – روز جهانی زنان.

 

آیا طالبان به راستی برای اسلام می جنگیدند؟

ما که از ابتدا از برخی دستاورد ها همچون ختم تجاوز و مسلم ساختن استقلال، حفظ تمامیت ارضی و جلوگیری از حرکت ها و تمایلات تجزیه طلبانه، پایان درگیری های مسلحانه و استقرار آرامش نسبی در کشور جنگ زده خویش استقبال کردیم، از همان آغاز تایید خود را از حاکمیت نو مشروط بر قانونیت، مراعات حقوق برابر شهروندی و عدالت برای همه زنان و مردان کشور و رهایی از تبعیت مستقیم و غیر مستقیم استخبارات و نظامیان پاکستان اعلان کرده، مشوره های مفصل و مسلسل که هم به نفع مردم و دولتداری بود و هم به نفع استحکام، تداوم و کسب مشروعیت ملی حاکمیت طالبان، برای شان، ارائه کردیم. امیدوار بودیم که روز تا روز با درک واقعیت های ملی و جهانی و با توجه به مشوره های نیروهای ملی و طندوست ترقی خواه، مواضع آنها به اعتدال گراید. اما از شوربختی ما، با گذشت هر روز، هفته و ماه، تغییرات معکوس و مایوس کننده در مواضع آنها نیرو گرفته با صدور فرمان های پی در پی باورهای دوران جهالت قبل از اسلام را قدم به قدم حضور بخشیده زنده گی را بر مردم بالخصوص بر زنان کشور تلخ و زمین زیر پای شان را داغان کردند.

در حالی که از قانونیت خبری نیست و تمام حقوق شهروندی زیر پا شده است، بیایید بنگریم این ممانعت زنان و دختران از کار و تحصیل علم با کدام شریعت برابر و به نفع کی است؟! آیا در قفس انداختن زنان به نام حجاب، با احکام اسلامی مطابقت دارد؟ آیا همان یک رهبر و چند تن مؤیدش مسلمان واقعی و بر تمام رموز اسلام آگاه اند و بقیه مردم و عالمان دین، در افغانستان و جهان همه نادان و از دین خدا بی خبر اند؟ آیا شمار قابل ملاحظه بزرگان خود طالبان، به شمول شماری از وزرای کابینه که با اتخاذ چنین تصامیم مخالف اند، غیر مسلمان و جاهل اند؟ این شمار، اگر از شرایط آماده شده از سوی پاکستان در زمانش استفاده کرده و امروز به راستی آن گونه که تظاهر می کنند با پاکستان فاصله گرفته باشند، از نظر آن بالا نشینان مردود اند؟

دراینجاست که این پرسش سر بالا می کند که آیا این گروه برای اسلام و ضد اشغال می رزمید و یا در خدمت بیگانه و پیاده کردن نیات شوم دشمنان تاریخی قرار داشته سالها خون ریخت تا نیاز دشمنان و آموزش های مولاناهای وابسته به استخبارات آی اس آی، را بر کرسی نشاند؟!

از آن جمله است همین فرهنگ ستیزی و دشمنی بازنان، که هم خواست بیگانه هاست و هم فرهنگ بدوی قبیله ای باز مانده از دوران جهالت پیش از اسلام. برای پرهیز از درازی کلام، تحریم آموزش بر دختران بالغ را به بررسی می گیریم:

در اطلاعیه منتشر شده از سوی طالبان در مورد آغاز سال نوتعلیمی، اشاره یی به بازگشایی در مکاتب و پوهنتون ها به روی دختران بالغ به عمل نیامده، که به خودی خود لجاجت و ادامه جهالت قبل از اسلام در شبه جزیره عرب را به نمایش می گذارد.

در حالی که نص صریح قرآن مبنی بر فرض بودن آموختن علم بر مرد و زن وجود دارد [طلب العلم فریضة علی کل مسلم (و مسلمة)]، کرسی نشینان، خلاف حکم واضح اللهی، یا آن را مباح می شمرند و یا به بهانه های رنگارگ گاهی لباس، گاهی حجاب، گاهی کوریکولم، گاهي کمبود معلمان زنانه، گاهی مشاکل حمل ونقل دختران از خانه تا مکتب و بالعکس و گاهی به نام مشکل عنعنات و مخالفت مردم، از پذیرش آن طفره می روند.

رغم عقب مانده گی روستاها و تسلط تفکر قبیله ای، دیدیم که از خوست و پکتیا تا اقصا نقاط بدخشان، غور و بادغیس تا نیمروز و حتا هلمند، مردم به شمول عالمان دین، خواستار گشودن درهای مکاتب به روی دختران  گردیدند. بخش قابل ملاحظه یی از رهبران طالبان نیز در مخالفت با تصمیم رهبری بالای شان قرار گرفتند. از جانب علمای اسلام از همه جهان صدا برامد که درها را به روی آموزش و تحصیل دختران باز کنید و برای زنان اجازه ی کار دهید.  این عمران خان صدراعظم پیشین پاکستان بود که باری نقاب از چهره درید و از جامعه  جهانی خواست در موضوع زنان، به دلیل مشکل عنعنات مردم، از وارد کردن فشار بر طالبان دست بردارند. حکمروایان طالب نیز که از پیش، در موارد تعطیل کار و تحصیل زنان، به انحطاط فرهنگی بردن جامعه افغان و موارد مشابه اوامر پرورنده گان را تطبیق کرده بودند، اکنون که بهانه تراشی های دیگر یک به یک از سوی مردم و جامعه روشنفکری به صورت مستند و موثق رد شدند، بر همین «عنعنه ناپسند» ایستا مانده اند. حقیقت آنست که مخالفت با آموزش دختران و کار زنان عنعنه افغانی نیست و قبل از این، تاریخچه مختصر روشنگری، افتتاح مکاتب مردانه و زنانه، کار در مزارع و کارخانه ها را در ضمن یک مقالی پیشکش کرده بودم، و چندی قبل دانشمند محترم غفور لیوال در عین موضوع در یک مقاله جانانه در پاسخ به اظهارات شهباز شریف خلف عمران خان در سازمان ملل متحد، برایش دندان سالمی باقی نگذاشت.

طوری که یادآور شدم مدت درازی و حتا تا کنون بر مشکل ترانسپورت دختران تمرکز داشته اند. این بهانه را به دلیلی زیاد می پسندند که چندین دهه صلح آمیز به کار است تا به هر ده و قشلاق سرک تمدید شود و ترانسپورت منظم به کار افتد  تا دختران را به مکاتب انتقال دهند. با این ترفند خود را مجاز می پندارند نیمی از نفوس کشور را از زنده گی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی محروم و در زیر تازیانه مرد محکوم به شکنجه جسمی و روانی گردانیده مجموع جامعه را روز تا روز در زیر بار محتسبان تاریک اندیش از زنده گی بیزار نمایند. آیا این ها که خود را عقل کل پنداشته اند همه دیگران را فاقد عقل و شعور می دانند و یا خود شان همان اند که از دیگران تصور دارند؟! در حدیث پیامبر اسلام آمده است که اطلبوالعلم ولو بالصین. آن حضرت می دانست که چین خیلی دور است و این را هم میدانست که در چین اعتقادات غیر اسلامی دارند. بناءً امر و توصیه طلب علوم به صورت عام بوده که حتا اگر در چین هم باشد. این توصیه متوجه مرد وزن بوده مشکل ترانسپورت تا آن دیار بعید نیز در میان نیست.

راستش اینست که این ها در مدارس پاکستان حرام دانستن آموزش و کار زنان، فرض دانستن تخریب آثار،  تاریخ و فرهنگ در افغانستان و به قهقرا بردن آن به عصر حجر را در موازات با داوطلب شدن برای انتحار و قتل عام آموختانده شده اند و بنا بر آن تنها خود  آنها مخالف مکتب، آموزش عصری و فرهنگ روشنگری اند، نه مردم افغانستان. اینها را نمی توان به جای جامعه افغانی به اشتباه گرفت. متأسفانه اکنون بلند پایه های تاریک اندیش و فرمانبردار استخبارات اجنبی (از آی اس آی تا سی آی ای) با استفاده از همین انقیادِ صفوف غُر می زنند و تهدید می کنند.

اینها باز کردن مکاتب را خواست امریکا تبلیغ می کنند نه از افغان ها. هر باری که از سخنگویان آنها دلیل بسته ماندن آموزشگاه ها بر روی دختران پرسیده می شود، با درمانده گی از ادامه کار برای مساعد ساختن زمینه بازگشایی سخن می زنند و پیوست با آن شناسایی شان  از سوی جامعه جهانی را پیش می کشند. این امر نمایانگر آنست که برای حاکمان دست اول، خواست مردم و سرنوشت نسل جوان افغانستان پشیزی اهمیت ندارد و به قیمت قربانی بی رحمانه نسل جوان، صرف در پی شناسایی دیکتاتوری فردی با تحمیل انتقال جامعه به سوی تاریکی و وحشت، اند.

با بستن درهای پوهنتون ها بر روی دختران در چندی پیش( دسمبر ۲۰۲۲)، که یک قدم فراخ برای کشاندن جامعه به سوی تباهی و سیاهی بود و اعتراض هایی را در سطح ملی و جهانی همراه داشت، وزرای دفاع و داخله، یعقوب مجاهد و سراج الدین حقانی، با عجله به قندهار نزد پیشوای شان ملا هبت الله، شتافته متقاضی تجدید نظر بر آن تصمیم شدند ولی مایوسانه برگشتند. اکنون که بعد از دو سفر پی در پی دو هیئت عالی رتبه سازمان ملل متحد در سطح معاونان منشی عمومی، فشار و تهدیدها بر حاکمیت طالبان تشدید گردیده، با درک حساسیت موضوع، آن دو وزیر زبان به انتقادهای روشن گشوده اند. به گزارش اسپوتنیک به نقل از اطلاعات روز، « ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان با سرپرست‌ وزیران وزارت‌های دفاع، داخله، خارجه و مخابرات و تکنالوژی معلوماتی این گروه در قندهار دیدار کرده است. منابع در ولایت کندهار می‌گویند، که این سرپرست ‌وزیران به درخواست ملا هبت‌الله به قندهار سفر کرده و طرفین روی موضوعات مختلف، از جمله کاهش اختلافات داخلی، آموزش دختران، کار زنان و… بحث کرده‌اند.»

ذبیح‌الله مجاهد، سخن‌گوی طالبان به روز پنج‌شنبه، ۱۱ حوت در اعلامیه‌ای، نوشته است که این دیدار در حضور شماری از عالمان دین از کابل، قندهار، کاپیسا، بغلان، فاریاب، خوست و ننگرهار انجام شده است. وی جزئیات نشست را ارائه نکرده است.

از نگاه من این نشست با اهمیت بوده می تواند: یا نرمش را در پی خواهد داشت و یا با تهدید منتقدان را سر جای شان خواهد نشاند. متأسفانه در اطلاعیه آغاز سال تعلیمی حرفی و اشاره یی امیدوار کننده مشاهده نشده است.

و اما هشتم مارچ

هشتم مارچ، که از سوی همه دولت ها و مردم در سراسر جهان بدون تفریق هویت، جنس، اعتقاد مذهبی و سیاسی، بزرگداشت می شود و به مبارزات و قربانی های زنان در راه احقاق حقوق شان ارج گذاشته می شود، با توجه به تفکر منحط مسلط در حاکمیت کشور، به یقین که رنگ و بویی نخواهد داشت و از تجلیل آن هم جلو خواهند گرفت مگر آنکه بالآخر به واقعیت ها و درستی ها تن دهند و از مرکب لجاجت فرود آیند.

اگر با تصور واهی ولی آرزومندی، عقل غلبه کند و حاکمان  بپذ یرند که چار و ناچار باید درهای آموزشگاه ها را بر روی همه باز کنند و حق کار را به زنان بازگردانند، چه بهتر که هشتم مارچ را با اعلان اعاده همین حقوق بزرگداشت کنند و لکه ننگین دشمنی با دانش و زن را از پیشانی خود بزدایند. هر گامی به سوی روشنی، رضایت ملت را با خود دارد و با برداشتن گام های جسورانه ی پی در پی درهای مشروعیت ملی و جهانی گشوده شده می روند.

آیا حاکمیت طالبانی چنین خواهند کرد؟ آیا فرمانروایی دماغ های منجمد شده ادامه خواهد یافت؟

والله اعلم

۱۴ / ۱۲ / ۱۴۰۱

۰۵ / ۰۳ / ۲۰۲۳

 

عبدالاحمد فیض

مقاصد ونيات اسلام آباد وبخصوص رژيم نظامي ودستگاه استخباراتي همسايه جنوبي درموردافغانستان محلي براي مباحث اضافي ندارد، پاكستان ازبدوي ايجاد، برپايه تفكرعظمت طلبي تشكل يافت ونحوه مناسبات اين پديده جديد نه برمبناي تئوري حفظ منافع ملي درچهارچوب ديپلوماسي مدرن بلكه بربنيادايدئولوژي توسعه كه ارتش در راستاي تحقق آن مأمورشد، پايگذاري گرديد.

بتأسي ازچنين راهبرد، رژيمهاي حاكم درپاكستان درتمام مراحل روابط اين كشوربا همسايگان وبويژه افغانستان،از رويكردخشن ومداخله بابكارگيري ازابزارهاي متنوع به هدف تضعيف حاكميت افغانستان استفاده نموده است، موقف گيري خرابكارانه پاكستان درحمايت ازجنگهاي داخلي دهه هشتاد كه تحت چتر دروغين اخوت اسلامي وكمك به جهاددربرابرحضورشوري درافغانستان آرايش يافت، درتحولات ميداني وانكشافات اوضاع بعد ازسلطه جناح هاي جهادي دركابل بوضوح آفتابي گرديد، كه رژيم نظامي حاكم درپاكستان ازجنگ افغانستان فقط به سود اهداف راهبردي ونيات پشت پرده خصمانه بهره جسته است، زيرا اين كشوربعد ازتسلط احزاب جهادي دركابل، سياست حمايت از گروه هاي معيني را كه تعهدات مشخص ووابستگي بيشتري به نهاد جاسوسي اين كشورداشت، تعقيب ودرملتهب نمودن آتش جنگ وتداوم بحران داخلي دهه نود نقش منفي غيرقابل انكاري راازخودمتبارزساخت، زيرا اسلام آباد موفق نگرديد تا به هدف راهبردي وعمق استراتژي خود كه همانا ايجاد يك دولت نامنهاد وابسته به پاكستان باشد، دست يابد.

بعد از وقوع جنگهاي خونين ميان گروهي دهه نود، اداره اسلام آبادصفحه جديدي مداخلات رادرامورافغانستان به نمايش گذاشت، شكل گيري عنصري جديد جنگي وبازيهاي مخرب با پوتنسيل وكركترنوين.

درين برهه جديد پاكستان با سيماي دوگانه وارد عرصه مداخله درامورداخلي افغانستان شد، يعني سياست همكاري درمبارزه برضددهشت افگني درچهارچوب ائتلاف بين المللي غرب كه افغانستان را بعدازسرنگوني رژيم طالبان دراختيارداشت ورويكرد مخفيانه تشكل واحياي مجدد طالبان كه بعدازتهاجم مسلحانه ايالات متحده ومتحدين درهفتم اكتوبر٢٠٠١ به شدت متشتت وسركوب گرديده بودند.

پاكستان كه اميدش ازجهادگران دهه هشتاد وعاملان جنگهاي داخلي دهه نود ونيرازنظام تحت حمايت غرب به يأس مبدل شده بود، بي ترديد به مشاركت خويش درامرمداخله دراوضاع پيرامون افغانستان درقالب مساعدتهاي مستمرمالي،لوژستكي، تسليحاتي واطلاعاتي به طالبان حداقل بعدازسال٢٠٠٣، آغازنهاد وباپيروي ازپاليسي تهاجمي سنتي ازجنبش مسلح طالب عليه دولت وقت وبا شعار كمك به مبارزه مردم افغانستان درجهادعليه قشون اشغالگرچهره گشود ومتوقع بود وهست كه با بقدرت رسيدن طالبان دراعماق اهداف خصمانه وبيشرمانه ستراتژيك خودغوطه ورشده،هند اين دشمن ديرنه خود را ازمنطقه بيرون رانده، كابل رادركل دراختيارداشته، دستگاه ديپلوماسي افغانستان را كنترول وحصاركشي هاي ماوراي ديورند را قانونيت خواهند بخشيد، اماتشديد فعاليت طالبان پاكستاني واتهام حضورگسترده اين گروه درخاك افغانستان وهكذا مقاومت طالبان دربرابرتداوم حصاركشي نظاميان پاكستاني درامتداد خط تحميلي ديورند،كه درين روزهادرولايات جنوبي وجنوب شرقي كشور باعث روياروي هاي خونين ميان مدافعان سرحدي افغان ونظاميان پاكستان شده است، موجب گرديده تا ذهنيت جديدي يعني شكست راهبردي اسلام آباد وتفكر اقدامات نلافي جويانه وسيعآدر ميان حلقات سياسي واتاقهاي فكري آن كشوردرضديت باافغانستان شكل گيرد وايده تجديد نظري راهبردي درقبال كشورما بيك گفتمان غالب درپاكستان مبدل گردد.

انتباه آگاهان مسايل منطقه درين زمينه گواه برين است كه پاكستان تازمانيكه به اهدافي دست نيابد كه دربيش ازپنجاه سال درقبال افغانستان تعقيب نموده است، هرگزازمداخله درامورافغانستان دست نخواهد برداشت، چنانچه حامد (مير)روزنامه نگارپاكستاني درمقاله كه درواشنكتن پست به نشررسيده است، به نيات واقعي كشورش، منويات راهبردي وعمق استراتژي كشورمتبوعش بوضاحت اشاره نموده واز طالبان تلويحآ شكايت داشته است كه باپاكستان همكاري نميكند، وي ازمقاصدراهبردي كشورش چنين پرده برميدارد:

«نخبگان سياسي درپاكستان به اين باوربودندكه حمايت ازگروه هاي طرفدارپاكستان درآينده براي اين كشورعمق استراتژيك ايجادمينمايد، اماحالا گروه هاي كه دارائي استراتژيك دركابل بحساب ميامد، بيك تهديد تازه مبدل شده است

اومي افزايد كه عمران خان پيروزي طالبان را جشن گرفت وگفت كه طالبان غول وزنجيربردگي را شكست، اما توهم وي ديري دوام نكرد، طالبان بعدازبقدرت رسيدن دوباره دركابل، طالبان پاكستاني رااززندانهارها كرد، به آنها پناه داد، كمك نمود وخط ديورند رانپذرفت واضافه نموده است كه طالبان افغان باپاكستان وامريكا بازي دوگانه رادرپيش گرفته است»

به باورم نظراين روزنامه نگارپاكستاني حاوي واقعيت هاي انكارناپذيري است كه پاكستان درطي ساليان متمادي، بخاطررسيدن به مقاصد تذكاريافته فوق، باعث تباهي وخونريزي به عناوين وبهانه هاي متنوع درافغانستان گرديده است، هکذا رژیم نظامی بمثابه قدرت اصلی درساختارسیاسی ومجری پالیسی خارجی پاکستان به موجودیت یکدولت دوست درکابل بسنده نکرده بلکه وجودحاکمیت واداره ضعیف وبی ثبات درافغانستان درمحراق دکتورین سیاست خارجی آن قراردارد، لذا مبرهن مينمايدكه اين كشوردست ازدامن وطن ومردم ما تا دستيابي ووصول به اهداف مغرضانه برنداشته وراه نجات جزء، بيداري هم ميهنان، همبستكي داخلي وايجاد دولت قدرتمند ملي چيزي بوده نميتواند.

محمد اسماعيل عندليباوس په هېواد کې يو داسې نظام قايم دی، چې تقريباً غوڅ اکثريت مشران يې د پخواني شوروي اتحاد د جهاد پر مهال د يو نه يو جهادي ګوند غړي وو، نږدې د طالبانو په هره اعلاميه کې د پخواني شوروي اتحاد په ماتې افتخار کېږي، او يادونه يې کېږي.له حکومت څخه دباندې او د حکومت پر مهال اوسنيو واکمنو (اسلامي امارت) هر کال پر افغانستان د شوروي اتحاد د پوځونو د يرغل غندنه کړې، او بيا يې د ماتې د کليزې لمانځنه کړې ده.دايو جلا بحث دی، چې پخواني مجاهدين بيا په خپلو کې سره جوړ نه شول، هېواد ويجاړ پاتې شو، لاملونه به يې ډول ډول وي، خو په دې هېواد د هغوی احسان بايد هېر نه شي.د مرغومي شپږمه افغانستان ته د سرو پوځونو د ننوتلو د ورځې په توګه غندل کېږي، سږ کال هم په حکومتي کچه مراسم نيول شوي وو، او حکومت يوه اعلاميه خپره کړه، خو له پرون راهيسې وينم چې د حکومت ځينې پلويان چې کېدای شي چې د حکومت په اډاڼه کې کار کوي، د شوروي اتحاد پر وړاندې د جهاد په برخه کې د دې عظیم ولس په قربانيو يو ډول سترګې پټوي.دوه ويډيوګانې مې لېدلي دي، په يوه يې د ملي تلويزيون لوګو هم لګېدلې ده، چې پر افغانستان د شوروي اتحاد د يرغل په اړه د مستندو فلمونو نوم ورکړل شوی دی، خو له بده مرغه چې دواړه ويډيوګانې يواځې او يواځې د مرحوم جلال الدين حقاني په محوريت راڅرخي.یوه ويډيو يې په دري، او بله يې په پښتو ده، دواړو کې هڅه شوې، چې د جلا الدين حقاني مرحوم نوم لپاره کار وکړای شي، په يوه ويډيو کې خو تر دې بريده غلو شوې، چې مرحوم ملا محمد عمر مجاهد انځور په هغه لست کې اېښودل شوی، چې د هغه مهال حکومت ورباندې په غياب کې د اعدام حکم کړی و.ټول ستر مجاهدين او افغانان و، د هغوی سره به ځينې فکري او ځينې نظري اختلاف ولري، خو د نورو پياوړو مجاهدو رهبرانو په کارنامو او يادونو سترګې پټول ستره بې انصافي ده.که حقيقت ووايو نو خپله جلال الدين حقاني مرحوم او مرحوم ملا محمد عمر هغه مهال جهادي رهبران نه و، بلکې حقاني صيب د يو تنظيم قوماندان او ملامحمد عمر يو عادي مجاهد و، دا چې دا دواړه وروسته په افغانستان د يو بل برید په وړاندې ودرېدل، او ځينو بيا لاره جلا کړه، بيل باب دی، خو نه ده پکار چې د مستند په نوم د يو حکومت له لاوډسپيکر څخه تبعيضي غږونه پورته شي.زما مشوره ورته دا ده چې په شعوري يا غېر شعوري ډول دې د خپلو اسلافو او يادونه د خلکو له زوړونو او ذهنونو نه باسي، هغه هم زموږ د هېواد يو دور و، او د هېواد په تاریخ کې ځينې کارنامې په زرينو تورو لیکل شوي دي، که موږ د مخکينيو يادونه کوو، يا د تاریخ ليکلو ته ملا تړو نو بايد کار مو په تزوير يا تبعيض بناء نه وي.پای2022-12-28

عبدالجليل جميلي   

دوستان ارجمند !  گرچه  همین نوشته را / البته قدری مشرح تر / قبلاً بتاریخ  ۲۰ دسمبر ۲۰۱۰  در همین سایت وزین  به نشر رسانیده بودم  ولی  در این ایامیکه  ولو افغانستان  و افغانیت  بخون  خود  مبیجوشد و بیگانه  چاکران  پدرام  مانند ی  در خروش ؛ خواستم  یک  بار دیگر بر اساس  ماهیت  چشم دید عینی ام  بر اصل نقشه و ماهیت  اصلی  خط  دیورند روشنی اندازم  و امید وارم  برای  محققین گراتمی  ما  قابل استفاده  باشد.

 

نجیب الله پاڅون

څه موده وړاندې د بلخ، چمتال ولسوالۍ د البرز غره په سیمه کې د دې ولایت د لوړپوړو امنیتي چارواکو په ګډون د بلخ د لرې پرتو سیمو سیمیز پولیس، امنیتي ځواکونه، پخواني جهادي قومندانان او یو شمېر مشران په ګډه د


دکتور اقبال شاعر و فیلسوف لاهوری که «علامه» نیز خوانده میشود؛ گفته است:
مسلمان فاقه مست و ژنده پوش است
ز کارش جبرئیل اندر خروش است !
بیا ؛ طرح دیگـر ملت بـریـزیم ؛
که این ملت؛ جهان را بار دوش است.

زیاتې مقالې …